Quantcast
Channel: طنز کوه
Viewing all 252 articles
Browse latest View live

دستاورد فرهنگی

$
0
0

 

آقای روابط عمومی: ما نگفتیم آقا حرف تو دهنمون نذارید

آقای سایت: اتفاقا شما گفتید ایناهاش اینم سایت،عکس و فیلم

فرشید: آقا تورو خدا اینجا فیلم پخش نکنید خونواده نشسته! حالا چی هست فیلمش؟ جدیده؟ صحنه هم داره؟

آقای سایت : حالت خوبه منحرف؟ بابا فیلم مصاحبه رو می گیم!

آقای روابط عمومی: برو عمو شاید خبرنگارتون اشتباه نوشته

آقای سایت: اشتباه خودتی بچه جون عین حرف رئیستون بود! شاید ایشون اشتباه گفته ما کارمون درسته

آقای روابط عمومی: اگه کارتون درسته این وضع ورزش...

آقای سایت: اوهوی اوهوی مواظب حرف زدنت باش ها....

فرشید: آقا صلوات بفرستید تورو خدا اینقدر بحث نکنید اگر منافعی ایجاد کرده با هم تقسیم کنید

آقای ترانگو: آقا اگر منافعی هست تورو خدا سهم مارم بدید خیلی برای این صعود قرض بالا آوردیم

آقای سایت: بشین  بابا اگه قراره چیزیت گیرت بیاد پس دستاورد فرهنگیتون چی میشه بعدشم مگه قربت الی الله نبوده؟

فرشید:آقا اگه پولی وسطه ما هم هستیم ها! به خدا شب عیدی یک راس شدم و ده سر عائله!

آقای روابط عمومی: خاک بر اون سرت که اینقدر دور خودتو شلوغ کردی مگه آدم چند تا زن می گیره؟! بعدشم آقای ترانگو! نه عمو پولی وسط نیست ما فقط به دستاوردش داریم فکر می کنیم!

فرشید: آقا راستی گفتید دستاورد یک سریال بود این دختر خانم های گل کوهسناریوشو می نوشتند  به اسم "مشکلات جامعه کوهنوردی زنان ایران"الان سری گوزن ها پنجش اومده می گند یه بکش بکشیه که نگو! کلی هم دستاورد فرهنگی توش نوشته شده یه جا آقاهه می آد به خانمه می گه ببین اگه می خوای کوهنوردی یاد بگیری باید ....

آقای ارشاد: اوهوم اوهوم...استغفرالله  آقا اون کجا دستاورد فرهنگی داشت پروانه نمایشش لغو شد

آقای گدا: آقا به من بی دستاورد کمک کنید خدا از بزرگی کمتون نکنه

فرشید: آقا یه چیزی هم به این بدبخت بدید بالاخره اینم سهمش رو می خواد

آقای روابط عمومی:آقای ترانگو  یه اقامه در گوش این عمو بگو!

آقای گدا: آقا تورو خدا ما وقتی بدنیا اومدیم اذان گوش راستمون گفتند اقامه گوش چپمون الان گشنمه

آقای روابط عمومی: ای بابا دستاورد مهمه عزیز من! اونم فرهنگی بعد تویه مادی.... لااله الا الله بیا عمو این دویست تومن رو بگیر هر چه نکنی نمی ذاریم عدالت این وسط ذبح بشه

فرشید: کی اسم عدالت رو آورد منظور که فرشته جون من نبود؟ ببین رو ناموس من حرف نزن که خون به پا می کنم ها

-هش بابا این فرشته مفت چنگ خودت بزغاله

فرشید: کی بوددددد؟! کی بودددد؟!

طنز کوه: آقا کوه نیوز تعطیل شد اینم دستاورد فرهنگیه؟

فرشید:چه می دونیم بابا خدا کنه توی  وبلاگ ضاله تعطیل شی بری پی کارت لابد می خوان کوه 24 شون رو فعال تر کنند بعدشم مگه وقت اضافه دارند.

ته نوشت ها

-پایگاه خبری وزارت ورزش می گوید : رییس فدراسیون کوهنوردی به تشریح عملکرد فدراسیون در سال 91 و چگونگی اولین صعود به دیواره ترانگو پرداخت و گفت: فدراسیون کوهنوردی همزمان با مباحث فنی، به لحاظ فرهنگی نیز دستاوردهای چشمگیری داشته که قرائت اذان بر قله ترانگو از جمله آن ها بوده است.

-برادر رضایی می گوید: نخیر ایشان گفته اند "صعود تیم ترانگو همزمان با مباحث فنی، به لحاظ فرهنگی نیز دستاوردهای چشمگیری داشته که قرائت اذان بر قله از جمله آن ها بوده است" .

-آقا توره امام هشتم برایمان مشخص کنید که این دستاورد مال ماست مال شماست مال آنهاست مال همه ی ماست؟ باور بفرمایید ترس داریم و و حشت زده می شویم چرا که گاهی اوقات وقتی یک سوالی را می خواهیم از مسئولی بپرسیم نگرانیم که نگوید این مطلب به قصد تشویش اذهان عمومی و حاوی تهت و افتراست و جای طرحش در حمام عمومی و انظار عمومی نیست.

-البته اینکه تمامی دستاوردهای ما در همه ی عرصه های مملکتی چشمگیر است شما شک نکنید اصولا کارهای محیر العقول و مصاحبه های محیر القول تر و چشمگیرتر فراوان داریم.

-آقا تورو خدا لطفا یک کاری کنید دستاورد فقط چشمگیر باشد  دست و پاگیر نباشد.

-در حال حاضر اینجانب بسیار چشمگیر زده هستم. 

-ما از تمامی دست اندرکاران تقاضا مندیم که این تجربیات گران بها حتی نه به رایگان!! که مجانا!! در اختیار سایر فدراسیون ها قرار دهند مثلا کشتی که اولا اینطوری با اون دو بنده های بی ناموسی جلو انظار نیایند و مثل کوهنوردان لباس پوشیده داشته باشند! و دوما اینکه بعد از هر پیروزی یک کار فرهنگی هم بکنند.

-در راستای همین انجام امور فرهنگی که ما از فعالیت ها چشمگیر فرهنگی این قافله عقب نمانیم پیشنهاد می کنیم آخر هر ماه نماز های وحشت و شب اول قبر در کافه کوه بصورت جماعت برگزار شود.

-حال اینکه یک عده ای وقتی از توی شهر و محل کارشان پایشان را توی کوه می گذارند خودشان می شوند! و همه ی دستاوردها را نادیده می گیرند قصد تشویش اذهان عمومی و خصوصی را دارند.

-البته لازم می دانیم در انتها بالا منبر برویم و یک درخواست بکنیم از هر دو طیف مخالف و موافق (البته بعضی هاشان) که لطفا و خواهشا این موضوع اذان گفتن برو بچ ترانگو را مصادره به مطلوب نکنید. ممنون می شیم.

آقایان اگر شخصی بر اساس اعتقادات مذهبی خود اذان گفته است به عقیده اش احترام بگذاریم و بیاییم اخلاق مدارانه ازآن بهره برداری کاسبکارانه نکنیم

-ما بریم بمیریم

یحمتل پنجشنبه برم دوچرخه سواری و بعد از آن قله سخت تشک رو فتح کنم  و جمعه هم شاید کوه شایدم همه اش رو خوابیدم اینم برنامه آخر هفته ی ما جهت دوستانی که مایلند برنامه هاشون رو با ما تنظیم کنند! البته دیدارهای مردمی هم خواهیم داشت!

 یک تبریک اساسی: دیشب محمد گایینیبرای گرفتن یادبود وبلاگ برتر صعود قلم به همراه همسرمحترمش آمددر خانه ما و ما تازه فهمیدیم به تازگی ازدواج کرده اند بی اندازه خوشحال شدم . محمد را واقعا دوستش می دارم و همینجا صمیمانه ترین تبریکاتم را به هردوشون عرض می کنم و آرزو شادکامی دارم براشون 

همین جا هم می گم محمد جان  یک شب شام خانه ما دعوت ولی از قبل وقتش را اعلام کن که ما فرصت جیم شدن را داشته باشیم!


طنز کوه تعطیل شد!

$
0
0

 

طنز کوه تعطیل شد! یا دارد می شود منظورم اینست که دیر بجنبید تعطیل شده است ها بعدا دلتان می سوزد ها گفته باشیم

حتما هم می پرسید چرا؟!  کار و زندگی ندارید که همه اش دنبال چرایی مسائل هستید خب عرض کنیم که:

 مگر بیکاریم و علافیم و کار و زندگی نداریم که بنشینیم اینجا برای شما بنویسیم و  هر و هر و  کر کر بخندید! خب چی به ما می رسه؟ دست بز هم تاحالا نصیبمان نشده حتی عاج فیلی برج میلادی هم تقدیممان نشده اما فحش خار مادر تا دلتان بخواهد! خب اگر ویر هم داشتیم، درد و مرگ  هم داشتیم، عشق معروف شدن هم داشتیم همین چند سال بسمان بود ویرمان خوابید تمام.

زندگی هم خرج دارد برادر من ،خواهر من!کامنت هم که نمی گذارید هی به به و چهچه ما را بکنید. بنابراین دو شرط می گذاریم برای اینکه طنز کوه بماند آن هم برای عاشقانش!

 اول اینکه تعداد کامنت برای هر مطلب زیر پانصد تا دیگر قبول نیست یک دانه کمتر باشد دیگر نخواهیم نوشت کلی زور می زنیم مطلب می نویسیم دو تا کامنت می گذارید! اینم شد وضع؟ تازه این هفت هشت تا کامنت هم می آید  یا کامنت های تبلیغات است که عزیزم وبلاگ خوبی داری به منم سر بزن یا خودمان برا خودمان گذاشتیم و یا سفارش کردیم فک و فامیل و دوست و آشنا با  کلی قسم آیه نوشتند.

دوم اینکه اصلا زندگی خرج دارد و اوضاع مالی بهم ریخته است!

چی؟! ندارم  ننویسم!  اینم شدحرف؟ اینم شد حمایت از فعالان حوزه کوه و کوهنوردی؟ اینم شد حمایت از حقوق  مولفین و مصنفین و مستضعفین.

بنابراین دوستان اگر می خواهید ما بمانیم شماره حسابمان را می دهیم و هر کدامتان ماهی حالا هر چی وسعتان می رسد بخدا توقع نداریم آن هم شب عیدی توی این گرانی آجیل و هیرو ویری و چند عائله ای! خودتان را اذیت کنید والله راضی نیستیم  لطفا هم نگید کمک اسمش را بگذارید غیرت ایرانی یا همیت ایرانی یا کامنت روز یا کامنت شب یا نصفه شب یا نمی دانم حمایت و پشتیبانی از وبلاگ غنی طنز کوه! و یا کمک به مناطق زلزله زده و سیل زده و یا تحت عنوان کمک به وبلاگ نویس بی پول و یا هر اسمی که می خواهید رویش بگذارید برای ما مهم است چی تهش می ماند.

چی؟! ای بابا اگر داشتید یه کمکی به سایت فدارسیون می کردید که هک نشود! ما این ها را نمی دانیم خلاصه در غیر اینصورت نپردازید آقا از الان تعطیل ما رفتیم دنبال زندگیمان!

درسته برادران کوه نیوزی همچین تقاضایی نکردند ولی ما تقاضای کمک مالی داریم کلا رُ کیم

آهای عباس ثابتیان رییس انجمن، راکفلر کوهنوردی اینقدر کوهنورد خارج می فرستی یک پولی هم به مایی که معرفت داشتیم و ماندیم بده که از ایران نرویم بمانیم همینجا خدمت خلق الله کنیم وبلاگ را هم تعطیل نکنیم.

پ.ن مهم:

 دوستان  لطفا  مرحمت کنند تا زمانی که این وبلاگ کوه نیوز و یا عناوین مشابه راه بیفتد تا ما متوجه شیم کی به روز شده است و کی شکر پرانی فرموده است یک نسخه از گاف های کوهنوردی خود و یا دوستان را در هر زمینه ای اعم از  گفتاری و نوشتاری برای ما ایمیل و یا کامنت کنند بی سوژه نمانیم بخدا حیف است کمتر بخندیم.

کوه نیوز و چند پیشنهاد

$
0
0

کوه نیوز تعطیل شد!!

این خبر کوتاهی بود که صبح روز قبل وقتی بسیاری از کاربران طبق روال معمول مراجعه به کوه نیوز برای اطلاع یافتن از اخبار و اطلاعات و وبلاگ های به روز شده به این سایت مراجعه کردند با آن مواجه شدند و پیرو آن تماس ها و بعضا پیگیری های دوستان کوهنورد به طرق مختلف از یکدیگر آغاز شد و همگان به دنبال چرایی این تطیلی نابهنگام و بی خبر بودند. تا اینکه این خبر در وبلاگ ها انتشار پیدا کرد و پیگیری برخی از دوستان از مدیران کوه نیوز موجب شد مدیریت سایت در خبری علت تعطیلی سایت را اعلام و بیشترین مشکل را در تامین هزینه های مترتب بر آن و عدم امکان تامین این هزینه بدانند.

 درهمین راستا بود که فراخوانی از طرف برخی دوستان صورت گرفت تا با حمایت مالی خود نسبت به تامین هزینه های این سایت اقدام کرده تا این سایت به فعالیت مفید خود ادامه دهد  و در این خصوص پیگیری های زیادی توسط علاقه مندان به کوهنوردی و کوهنویسی صورت گرفت.

 علی ایحال صحبت هایی بین این حقیر و  اساتید محترم کوهنوردی نیز صورت گرفت و به جمع بندی ای رسیدیم که مقرر شد چکیده این مذاکرات در این وبلاگ اعلام شود تا چنانچه مدیران محترم کوه نیوز و دوستان  نظرات و پیشنهاداتی دارند به طرق مقتضی اعلام تا بتوان به جمع بندی نهایی در حل این مشکل رسید.علی ایحال درخواست می شود:

۱- چنانچه امکان دارد مدیران محترم کوه نیوز دقیقا هزینه های مرتب بر اداره این سایت را اعلام کنند تا دوستان بتوانند با بهره گیری از همکاری علاقه مندان لااقل برای یکسال آتی این هزینه را تامین کنند.چرا که داشتن داده های روشن و شفاف کمک شایانی به گرفتن تصمیم درست خواهد نمود.

۲- آیا مشکل مدیران سایت کوه نیوز صرفا منابع مالیست و یا هزینه و فایده را هم در نظر دارند به تعبیری شاید دیگر انگیزه گذاردن این همه وقت برای به روز داشتن سایت را نداشته باشند. با توجه به اینکه مدیران حقوقی هم دریافت نمی کنند و صرف وقت خود نیز نوعی هزینه است.

۳- چنانچه نیاز به تامین نیروی انسانی داوطلب در اداره این سایت باشد آن را اعلام کنند شاید علاقه مندانی باشند که بخواهند داوطلبانه در این امر همکاری داشته باشند.

۴- آیا مدیران کوه نیوز موافق هستند در صورتی که وقت و فرصت و هزینه  آن را ندارند که ادامه فعالیت سایت را داشته باشند مدیریت آن  را واگذار کنند و بعنوان مثال مالکیتش را به نهاد و یا اشخاص دیگری واگذار کرده تا  سایر علاقه مندان نسبت به تامین هزینه و اداره آن اهتمام ورزند.این امر به معنی نادیده گرفتن حقوق معنوی بنیانگذارن این سایت وزین و زحمات آن ها نخواهد بود.

و در خاتمه چنانچه دوستان کوهنویس و کوهنورد و دست اندرکاران سایت کوه نیوز نظر و پیشنهاد و راه کار دیگری دارند خوشحال خواهیم شد اعلام کنند.

 این پست بنا به درخواست تعدادی از دست اندرکاران کوهنوردی نوشته شده و قطعا انعکاس نظرات تمامی دوستان خواهد توانست به تصمیم گیری بهتر در حل این مشکل کند.

با تشکر

سایت کوه نامه افتتاح شد

$
0
0

 

سایت کوه نامه افتتاح شد.

مدتی بود بین دوستان صحبت هایی مطرح بود در خصوص راه اندازی سایتی تحت عنوان کافه کوه که این مهم با نظر مخالف دوستان کافه کوهی مواجه شد که نمی خواستند حال که از دنیای مجازی به دنیای حقیقی آمده اند مجددا به دنیای مجازی بازگردند. بعد از این موضوع  ایده ی طراحی سایتی  با رویکردی متفاوت مطرح شد سایتی که مطالب آموزشی و بعضا اخبار کوهنوردیرا پی بگیرد. لیست سایت ها و وبلاگ های به روز شدهرا نشان دهد و غیره.

بعد از تعطیلی کوه نیوز و مجموع مذاکرات و صحبت ها در خصوص راه اندازی مجدد آن که هنوز به نتیجه نرسیده است مقرر شد تیم اجرایی این سایت نسخه آزمایشی خود را اعلام کند اما  این مهم به این معنا نخواهد بود که از راه اندازی مجدد کوه نیوز استقبال نکند. این سایت که مراحل آزمایشی خود را طی می کند  برای تکامل نیاز به همیاری و همفکری دوستان  خواهد داشت و از پیشنهادات و نظرات دوستان کوهنورد و کوهنویس استقبال می کند. فلذا تیم اجرایی آن دست یاری به سوی تمام دوستان دراز می کند و هر کدام از دوستان در تکامل و غنای مطالب این سایت تمایل به همکاری داشته باشند از آن استقبال می کند.

در حال حاضر مسائل مالی این سایت تا یکسال آینده تامین شده است.

لازم به ذکر است این سایت در تقابل با هیچ سایت و وبلاگی راه اندازی نشده و فقط می خواهد در کنار سایر دوستان در ارتقای دنیای کوهنویسی سهم کوچکی  داشته باشد.

این سایت به این آدرس بصورت آزمایشی در دسترس قرار دارد.

http://koohnameh.ir/

با تشکر

تیم اجرایی(مدیریت) کوه نامه

 

زرماکارون!!

$
0
0

 

آرش نقافیتازه کار کهنه کار در وبلاگ آوای کوهش یک پست هایینوشته که ما آن را در دسته پست های "تشویش اذهان عمومی به قصد براندازی فدراسیون"می دانیم. ایشان یک انتقادی کرده است که نه تنها سازنده نیست بلکه مخرب است!

انتقاد باید سازنده باشدجانم!

ایشان به نقل از سایت فدراسیوننوشته اند: انتصاب در هیئت رئیسه‌ی فدراسیون/ مهندس مرتضی سلطانی(اردتمندیم قربان)

«محمود شعاعی» سرپرست فدراسیون، طی حکمی مهندس «مرتضی سلطانی»(عرض ارادت داریم اساسی!) را به عضویت هیئت رئیسه‌ی این فدراسیون منصوب کرد.

از طرفی سایت فودنادر مصاحبه ای که با ایشان کرده اند(ارادت داریم قربان!)آورده است که:

وی از فعالان عرصه‌ی صنعت و از علاقه‌مندان قدیمی به کوه‌ و کوه‌نوردی است. و گفته:

ایشان(خیلی مخلصیم!) هفته ای 3 بار کوهنوردی ای که از بیراهه های توچال می رود و در بیراهه نیز بفکر ساخت و ساز  اتراقگاهی است، که با دستانش سنگ روی سنگ می گذارد و غلبه صعود را با ساخت ایمن گاه بین راهی در بیراهه برای سخت کوشان کوهنورد، کامل می کند، که دستان تاول زده اش ،  افتخار کارگری امروزش را نیز فریاد می زند.

در همین گیرو دار هم بود که  چند روز قبل کوه نوشتمصاحبه محمود شعاعی را منتشر کرد که:

محمود شعاعی مشکلات مالی فدراسیون کوهنوردی بی سابقه است.

خدا بیامرزد عباس جعفریرا همیشه می گفت فرشید ما کوهنوردها وقتی زیاد بالای ارتفاعات چهار هزار متر می ریم مخمان معیوب می شود چرا که کمبود اکسیژن به سلول های مغز آسیب جدی! وارد می کند.

خب راست می گفت نتیجه اش این می شود که نمی توانیم  دو تا معادله را هم جمع بزنیم!

البته این تازه کار فضول! بازهم پرسیده:

 دوست داریم بدانیم آقای مهندسی که(با این تازه کار!کار نداریم ارادتمندیم قربان) گویا پایشان از توچال فراتر نرفته چگونه می خواهند در راه حل مشکلات کوهنوردانی قدم بردارند که هیچی از آن نمی دانند؟

خب به تو چه ربط دارد تازه کار جان!

عرض می کنیم یعنی ما خودمان که فرشیدیم عرض می کنیم وقتی پزشکان این مملکت در کار ساخت و ساز ملکند و مهندسان مشغول مسافر کشی (البته به استثنای این مهندس سلطانی خودمان.ارادت داریم قربان دو قبضه!!) و متخصصان غاز می چرانند و خلاصه هیچکس در پست تخصصی اش نیست شما انتظار داری که چی؟! استثنائا ایشان تازه با این بی پولی فدراسیون دارند می آیند سرجایشان! (ارادتمندیم قربان این تازه کار هیچی نمی داند شما به دل نگیرید لطفا)

پاشو تازه کار جان جلو دست و پا را گرفته ای همش تو دست و پایی

اصلا به ما پاسخ بده  خودت که یک تازه کاری چرا شدی کوهنورد و غار نورد و وبلاگ بنویس!

البته آنهایی که کوه رفته اند می دانند یک بار توچال رفتن یک روز وقت آدم را کامل می گیرد تازه آن هم از بیراهه ها رفتن حالا ایشان(چاکریم)کی به شرکت زرماکارونش می رسد به ماربطی ندارد یا اینکه شاید خیال کرده اند کوه فقط توچال است آن هم به ما ربط ندارد.

اما اینجانب تصمیم گرفته ام به این برادر تازه کار پاسخ دندان شکن بدهیم که خب مثلا فدارسیون کوهنوردی نان خور اضافه می خواهد که من یا تورا بکند عضو هیات رییسه که ک...برهنه ببخشید پابرهنه هستیم و جز اقشار آسیب پذیریم یا که کسی را بیاورد که دغدغه ساخت پناهگاه دارد تازه پولش را هم دارد و  از پارو هم بالا می رود.فرصت بدی هم می سازد هم آنجا را  پر از  هلی کوپتر و سٌرم و دوا گلی و حَب و این چیزها می کند که منو امثال تو نرویم همینجور الکی بمیریم بیاییم!

تازه از این به بعد ماکارونی هست که به  پناهگاهها صادر شده و برایتان سرو می شود ای چشمتان را بگیره که هر چه می خواهند این شکم شمارا سیر کنند اهمیتی نمی دهید و مدام غر می زنید.

ضمنا کوهنورد پیشکسوت مسلط به کوه اما بی پول به چه درد کوهنوردی می خورد؟! وقتی پول نباشد اورست و این قله مله های خارجی هم نخواهد بود. جیب خالی و پز عالی که نمی شود جانم.  بنابراین کوهنورد حرفه ای و هیمالیا نورد هم به کار نمی آید برادر من.

 وقتی بنزین نباشه مرسدس بنز هم بی استفاده است حالا تو بگو حیف این ماشین با این کیفیت بالا نیست که بلااستفاده افتاده است.

برو اخوی به کارو زندگیت برس جانم تا بببنیم ما می توانیم یک پاچه خواری اساسی بکنیم بلکم دستمان را توی این کارخانه زرماکارون بند کنند بیکاری هشت درمان کرد والله

دوستان لطفا مسیرهای بی راهه ای که ایشان می روند توچال را اطلاع رسانی کنند زاغ سیاهشان را چوب بزنیم خدمتشان برسیم مردیم ما بس زر ورق کشیدیم  از این به بعد می خواهیم زرماکارون بخوریم.

 تبلیغات جهت ابراز ارادت خدمت ایشان.لطفا یک نفر خدمت ایشان این عرض ارادت ما را ابلاغ بفرمایند!

با زرماکارون طمع ها را واقعی احساس کنید!

ما از اونجور خونواده هایی هستیم که هم خودمان هم تمام فامیلهامان بصورت آباء و اجدادی  فقط زر ماکارون می خوردیم و می خوریم!

برترین وبلاگ های گمانم کوهنوردی!

$
0
0

 

البته آخر سالست و یک فراخی فزاینده ای برخی جاهای این  هیات تحریریه ی طنز کوهرا در بر گرفته است(قطعا مافوق نیست یحتمل ماتحت است) و هیچ نوشته ای از تویش در نمی آید و اینجور که بویش تراوش می کند به گمانم توی این چند وقته ی عید هم آبی از اینها گرم نمی شود البته.

بهانه شان هم اینست که سوژه ای دم دست نیست. همینجا ما بهشان می گوییم غلط کردید و گ... هم خوردید حتما باید کسی گافی بدهد تا شما یک غلطی بکنید. یک طنز نویس از گاف خشک شده هم طنز باید در بیاورد و یا اگر هم نشد گاف تولید کند طنز بسازد بندازد به خیک خلق الله بعد خود را کنار بکشد تا امت بیوفتند به جان هم حسابی.

البته از روزی که این کوه نامهراست و ریس شد و ما با بهرامهمکاری نمودیم متوجه شدیم وبلاگنویسی وقتی بصورت کپی پیست باشد سخت که نیست تازه خیلی هم کیف دارد تند تند مطلب آپ می کنی و اسمش هم می شود وبلاگت به روز است اما وقتی می خواهی زور بزنی و فکرت را به کار بیندازی طوری که تراوشات آن از شدت فشار از پایین بزند بیرون تا یک مطلب بنویسی چقدر سخت می شود و تازه می شود این اراجیفی که ما سرهم می کنیم.

خیلی رویدادها امسال اتفاق افتاد که یک چند تایش کاملا شخصیست و به شما ربط ندارد طرحش هم اینجا کاملا بی ادبانه می باشد! و یک تعدادش عمومیست که ما حوصله ی پرداختن به آن را هم نداریم اینست که این بخش را همین جا درز می گیریم.

اما خب در مقوله ی کوهنوردی امسال برای من سال بسیار خوبی بود قله های زیادی رفتم و سنگنوردی را بطور جدی پی گرفتم که نه تعریفش برای شما سودی دارد و نه آخرت مارا می سازد! و فقط یک منم منم می ماند که آن هم در مقابل خود شما که اینکاره اید فلان صوت نا به هنجار  می شود تو بازار مسگرها.

اما در هر حال دو چیزش عالی بود سفرهای کردستانم و عروسی های آن  و شرکت در صعود قلم خرپاپ و این کافه کوه آخری هم به ما چسبید چرا که قبل از سال تحویلی موجب شد دوستان را ببینیم و چون باز ما کیف کردیم البته بازهم به شما ربط پیدا نمی کند و برا ی همین هم از کنار این موضوع هم به سادگی رد می شویم...شد چهار چیز؟!.. خب چهار تا

خیلی چیزهای دیگر هم اتفاق افتاده که اصلا حال نداریم بهش فکر کنیم چی ها بوده تازه یادمان بیاید خب به چه درد شما می خورد!

چی دوست دختر؟! در این خصوص هیچ توضیحی نمی دهم و فقط در حضور وکیلم صحبت می کنم چون می دانم هر چه بگویم تو دادگاه بر علیه خودم استفاده میشه بنابراین من حق دارم سکوت کنم!! چیه دماغتان سوخت چیزی لو ندادیم؟ هان؟! خب می گید به درک چه اهمیتی داشت برای شما؟ اینم حرفیست کاملا منطقی! خب بگذریم...

بریم سر اصل مطلب

فرامرز نصیریبه سیاق این چند ساله در وبلاگ کلاغ هااز دیدگاه شخصی خودش اقدام به معرفی وبلاگ های کوهنوردی برتر کرده و احتمالا چند عدد سیمرغ بلورین شبانه و بی سر صدا طوری که ریا نشود فرستاده در خانه ی برترین ها. خب همین امر هم باعث شد که ما هم تصمیم بگیریم یک چیزی تو این مایه ها انجام دهیم البته نه انتخاب وبلاگ برتر با نام و مشخصات مشخص بلکه اقدام به دسته بندی وبلاگ ها کوهنوردی کردیم.

عرض کنیم برخی از وبلاگ ها مثل خانه ی سالمندان می ماند که یک آلزایمر فراگیر درشان موج می زند هر چه را امروز گفته اند فردا یادشان می رودمشتی پیرزن پیرمرد دور هم می نشینند و اختلاط می کنند و از جوونی ها می گویند.

برخی از وبلاگ ها دیوار حاشایشان بلند است اندازه برج میلاد که هر چه بگویند فردایش برایتان عین آب خوردن حاشا می کنند.

برخی از وبلاگ ها خیلی لایتند و همه قشر وقت ورود با یک مطلب لایت و موسیقی دل انگیز پذایرانی می شوند و موقع خروج هم خشنود از آن خارج می شوند.

برخی وبلاگ ها مثل عرق فروشی های بی درو پیکر است هر که حالش خراب است می خواهد عرقی بخورد و شیشه میشه وبلاگ پایین بیاورد می آید آنجا مثل همین طنز کوه.

برخی وبلاگ ها مثل قبرستان ارامنه است ساکت و بی صدا ای ماهی سالی یکی دو پست می گذارند که به تریج دامن عمه ی مکرمه ما هم بر نخورد.

بعضی وبلاگ ها به جمعه بازار می ماند همه چی توش پیدا می شود از شیر مرغ تا جون آدمیزاد از دمپایی پاره و چینه شکسته و آهن آلات تا پست های رومانتیک و خفن.

بعضی از وبلاگ ها مثل خانه ی ارواح می ماند صفحات سیاه موزیک های ترسناک و پست های وحشتناک

بعضی وبلاگ ها مثل کاباره می ماند هر روز یک آهنگ در خواستی می گذارند یک چیزی شبیه آکادمی موسیقی گوگوش.

بعضی از وبلاگ ها آپ بالایی دارند طوری که بلاگفا تو سرعت آپ کردن این ها عقب می ماند و سرعت آپ شدنشان از نور هم بیشتره و بعضا توی خواب و داخل رختخواب هم آپ می کنند.

بعضی وبلاگ ها مثل نمایشگاه عکس و گل و گیاه می ماندآی عکس دارند.

بعضی وبلاگ ها خیلی خارجی اند اصلا همه اش از این خارجی ها می نویسند گاهی هم یک عکس هایی می گذارند که جلایی به چشمان کوهنوردان می دهند و آقایان متوجه می شوند که نسل زن زیبا و خوش اندام هنوز در سراسر گیتی کاملا منتقرض نشده!

و وبلاگ های دیگری که یکی از یکی شادتر و جالب تر و البته ما به همه ی این ها سیمرغ بلورین حواله می کنیم تا خدا چی بخواهد.

البته نهایتا برای اینکه از قافله انتخاب برترین ها عقب نمایم هیات تحریه ی طنز کوه به اتفاق آرا وبلاگ طنز کوهرا بهترین وبلاگ در حوزه کوهنوردی معرفی می کند!! آن هم به خاطر دلایلی که خودمان می دانیم و هر کس هم اعتراض دارد بگوید ما دایورت  کنیم به ناکجا آباد.

و البته دیپلم های افتخار را که رو دستمان مانده تقدیم می کنیم به این وبلاگ ها و نویسندگان محترم آن

فرامرز نصیریبخاطر پرسش های ساده اش و کشف لکه های سیاه در لایه ی ازون کوهنوردی

به امیر حسین ناظمی  به خاطر آکادمی موسیقی امیر حسین برای انتخاب بهترین آهنگ هابه شرط آنکه یا ارمیا و یا ندا را نفر اول کند چون آقایان چنگی به دل نمی زنند.

به پرویز ستوده شایقبرای آپ دیت کردن وبلاگ حتی در زمان حج

به حسین رضاییبرای اینکه  اخبار کوهنوردی را به عنوان مسئول روابط عمومی  اول در وبلاگ خودش می نویسد بعد در سایت فدراسیون.

و دیپلم افتخار به خاطر جذاب ترین کامنت ها به عزیزالهیاستاد کنسلی برنامه های اخیر برای اینکه هنوز شما پست رو نگذاشتید اون کامنتش رو نوشته

البته سال نو را به همه تبریک می گیم. می خواستیم اسم ببریم دیدیم عاشقان! ما صدایشان در می آید که چرا اونو گفتی منو نگفتی یا اول اونو گفتی دوم منو خب به هر حال باید همه را داشته باشیم و یکی به نعل بزنیم یکی به میخ.

و البته از آنجاییکه که ما خیلی خانواده داریم بنابراین سال 92 را به همه ی دوستان تبریک می گوییم و آرزوی بهترین ها برایتان داریم.

ارادتمند

فرشید داوودی

تشکر از تعدادی وبلاگ

$
0
0

 

آخ که نفسمان بالا آمد! این کمردرد لاکردار مثل درد چهار خشت زده است توی این پک و پهلوی ما که عنقریب دو قلو زایمان کنیم که الهی آل بزند به خودمان تا جانمان بالا بیاید لااقل خیال خودمان از خودمان راحت که می شود! بگذریم کاری از دست شما بر نمی آید یک آدم چشم پاک هم تو دست و بالمان نیست که بهش اطمینان کنیم بدهیم بمالد. آخه این تیره ی انتهایی و پایین کمرمان است و خب ما مثل بعضی هم پول نداریم که بیمه اش کنیم.

عرض کنیم خدمتتان یک مقدمه ی طنز بنویسم بعد برویم ته داستان را جدی اش کنیم.

 ما یک بررسی نامحسوسی نمودیم ببینیم این وبلاگ نویسان که شب عید کلی عید مبارک گذاشتند و همه را به خود و خدا و بقاله سر محله  سپردند و گفتند که دارند می روند سفر و خلاصه کلی عذر خواهی و ابراز شرمندگی که نمی توانند در خدمت ما باشند  و امکان آپدیت کردن وبلاگ ندارند! اکثرشان خالی بستند و ما سند داریم حتی یک فیلم هم داریم بگم؟! تازه  بعضی ها کلاس کار را بالاتر گرفتند و از سفرهای خارجی دم زدند و یوروپ و آسیای میانه و اون آسیای ته مه ها و غیره به خیکمان بستند جز یکیشان را که آمار داریم الان در آلمان و بعد در فرانسه خواهد بود بقیه شان همین ور دلمان لالوهای خانه شان هستند و پای کامپیوترهاشان.

 چون نه پول دارند نه جون که این ور آنور بروند ای یک سرکی به فک و فامیل زدند و  تا سر محلشون هم رفتند و یا به شهرهای خود بازگشتند و گفتند در سفریم! اینست که خاطرتان جمع باشد هر مطلبی که بگذارید 5 دقیقه ی دیگر مورد بازدید قرارمی گیرد.

به قول عین الله باقرزاده  اتفاقا  در شهر بَه مَن پیشنهاد شد که اَنترنَت بنویسم اما من گفتم حقوقش کَمَه.

البته از آنجایی که این حقیر جز علاف های اساسی این مملکتم تصمیم گرفتیم عرق فروشی طنز کوه را در ایام عید باز نگه داریم آن هم به خاطر رفاه حال همشهریان و کوهنوردان عزیز.

هیچ توجه نموده اید که سالیان سال است سال تحویل میشه و هیچ اتفاقی نمی افته وما می شینیم می گند سال جدید آمد بعد می بینیم خب زندگی که همانطور الکی جریان داشته الانم دارد. فقط یکسال به این عمر بی مصرف این حقیر اضافه شد پا می شی می ری عید دیدنی بعد میزبان با خودت بلند می شود می آید خانه که بازدیدت را پس دهد!! بعد می رود تا سال دیگه که یادمان برود کی بودیم چی هستیم. عتیقه ایم به خدا. تازه از خیلی ها پرسیدیم با عید حال می کنند همه شان از این تعطیلات الکی و بی برنامه حالشان بهم می خورد.

گاهی اصلا نمی فهمم انگار مردم نذر دارند حتما و در سخت ترین شرایط هم سفر نوروزی برند در سفر باید خوش بگذرد اگر قرار باشد هوا سرد باشه و شب تو چادر کنار خیابان حتی با کیسه خواب منفی چهل هم نشود خوابید خب این چه کاریه یک آفتابه هم کنار چادر بعد کنار چادرهای هم دیگه قضای حاجت کردن! این دیگر خیلی ستمست.

یک چیزهای دیگری که خیلی عتیقه می باشد اینست که تا یک هفته بعد از عید هی برات اس ام اس می آید که پیشاپیش سال نو مبارک!! انگار بعضی ها معنی پیشاپیش را نمی دانند یا بابا لااقل وقتی داری اس ام اس فوروارد می کند اسم شخصی که برات اس فوروارد کرده از زیرش پاک کن مثلا اس ام اس از حسن می آید زیرش امضا اختر!

 البته حالا قصد داریم دو کلومه حرف جدی بنویسیم

وبلاگ کلاغها تعدادی وبلاگ را ازدیدگاه خود به عنوان وبلاگ برتر در سال 91 معرفی کرد ضمن احترام به این انتخاب این حقیر قصد دارد از تعدادی  وبلاگ و زحمات نویسندگان آن تشکر کند  چون به هر حال در جایگاهی نیستم که دست به انتخاب وبلاگ برتر بزنم چرا که  دیدگا ه های دوستان با هم متفاوت است

بنابراین تشکر می کنم از:

1- وبلاگ موسسه علمی پزشکی ایرانیانآقای دکتر مساعدیانکه در زمینه پزشکی کوهستان فعالیت شایسته و قابل توجهی داشتند

2-  وبلاگ ایران را بگردیممحمد گایینیدر باب ایرانگردی و دادن اطلاعات جغرافیایی تاریخی مناطق مختلف کشور به همراه عکس

3- وبلاگ کوه قافآقای رضا زارعیکه در خصوص اخبار و اطلاعات کوهنوردی برون مرزی فعالیت خوبی داشته و ترجمه های آن قابل توجه است. کاش می شد به نحوی اطلاعات این وبلاگ به سایتی قابل دسترس تر انتقال می یافت.

4-   وبلاگ نشاط کوهستان آقای پرویز ستوده شایقکه گزارش کوهنوردی مصور و همینطور اطلاع رسانی سریع به همراه اطلاعاتی در خصوص کوه ها و قله ای که صعود کرده اند

5- کوه نیوزمحمد چیتگرهاکه  در حوزه  اطلاع رسانی و اخبار و  و قایع کوهنوردی کشورفعالیت چشمگیری داشته اند

و آرزو کنم در سال 92 کماکان به تلاش خود ادامه دهند.

توضیح: رده بندی از یک تا پنج به معنی اول و دوم نیست و تصادفیست

پ.ن خاص: من خوبم !

و به قول سید صالحی:


حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

رستوران 5,13

$
0
0

 

رامیار در وبلاگ کوهستانکه بیشتر به غوغایستان! می خورد مطلبی از قول فدراسیون کوهنوردی نوشته که کیو! یا همان کیومرث بابازادهخودمان  باید به عنوان سرپرست برنامه برودپیک مسیر۵.۱۳ صعود کند! با دیدن این خبر ما از ترس تف تو دهانمان به قول مرتضی زارعچسب دو قلو شد!

چون عمه ی مکرمه ی ما که خود در کوهنوردی و سنگنوردی ید طولایی دارد! و بارها مسیرهای مختلف را از تمام جبهه ها صعود کرده است زمستانه و تابستانه هم برایش فرقی نداشته حتی گاهی زمستانه کنار شومینه هم صعود داشته!  با دیدن این عدد تمام موهای بدنش ریخت و یک اپیلاسیون رایگان و بی خرج برایش به ارمغان آورد می گفت:

 والله عمه جان ما زمان جوانی هایمان نتوانستیم از این کارها بکنیم و یک دفعه فقط مسیر( ۵.۱۰ از نوع آ) را صعود کردیم آن هم سر و کول شوهر عمه خدا بیامرزت بود که آمدیم از همانجا تروارس کنم روی مسیر سخت تر که دیگر نتوانستیم و پاندولی دادیم  اما خب دیگر جزئیاتش را نگفت و فقط گفت فری سلو بوده!

 ما با خودمان  گفتیم اگه فری سلو بوده چطور پاندولی داده قاعدتا باید با مغز می خورده زمین و چون نفهمیدیم خلاصه بی خیالش شدیم.

در همین راستاتر اگر قرار باشد کیو ی خودمان به عنوان سرپرست این مسیر را صعود کند بنابراین منبعد هر کس بخواهد رییس فدارسیون و مربی و خلاصه دست اندرکاری در فدارسیون بشود لابد باید مسیر پنج سیزده به توان ده! را صعود کند در واقع هر چه مقام و منصب بالاتر برود درجه صعود هم باید برود بالاتر! علی القاعده به زبان دیگر هر که بامش بیش لاجرم برفش بیش تر ولی این همسایه ی بی انصاف ما بامش بیش است اما پول می دهد کارگر برفش را پارو می کند گاهی هم ما را خر می کند پارو را می دهد دستمان برایش مجانی در می آید و فقط می گوید شب می گذارم بیایی خانه ی ما به قول فیض بوقی ها عکدمی ببینی! ما هم که از این بی ناموسی در فرار!

 در هر صورت  این حقیر منوی زیر را برای مناصب کوهنوردی در آینده انشالله پیشنهاد می کنم.

رییس فدارسیون

 مسیر(خوراک) اصلی:  پنج سیزده به همراه سس فیلادلفیایی و نمک ید آلیزه ی  اندونزی و خوراک خرچنگ کپک زده تفت داده شده تو کره هلندی

 دسر: کارادوم  لِتیا اُدونو نِسی با سس افریقایی

و یک مسیر پنج سیزده به توان ده به عنوان اُردور

کمیته هیمالیا نوردی

مسیر(خوراک) اصلی: آبگوشت بز باش با تره بورکینافاسویی و پیازچه سواحل دریاچه کارائیب و نوشیدنی گاز دار شده با آروغ فیل نر

 دسر: کافه گلاسه دوبل با سنجد هندی به توان چهار و چاشنی فیلیپر

و یک مسیر بی پدر و مادر به عنوان اردور و دو فقره پنج سیزده معکوس برا خالی نبودن عریضه

رییس روابط عمومی

مسیر(خوراک) اصلی: سینرِه دومِس کباب و کوفته دومثقال قلقلی با سس خاردارصحرای سینا

دسر: کانی دِگراتِسیون با آیس کیریم سیلور اندونزی و قارچ پرورش داده شده پشت لاک پشت

و یک مسیر پنج ده به عنوان اردور

مربیان کوهنوردی

مسیر(خوراک) اصلی: آمادا نانِسون بلغاری با فلفل تند بنگلادشی به همراه کاکتوس صحرای نوادا تفت داده شده در روغن اسپانیش

دسر: کلافه دو گلاسه با رادیکال چهار به همراه اسمرینف روسی وی داوت الکل

و سه مسیر 5.13 بصورت شبانه به عنوان اردور

ضمنا کسانی که مشتری دایمی رستوران ما باشند  لازم نیست هیچ مسیری را به عنوان ورودیه پرداخت کنند  ولیکن مشتریان عادی برای ورودی می بایست گواهی نامه صعود زمستانه حداقل پنج مسیر خشتک پاره کن ممهورشده توسط ده مرجع معتبر خارجی با خود همراه داشته باشند در غیر اینصورت از ورود این افراد به رستوران جلوگیری می شود.

...................................................................

مطلب بعدی

عکدمی!

بعد می گویند چرا صدایت در می آید؟!

آقا رای من کو؟!

مگه الکیه که ارمیا اول بشه!

الحمدالله ما که ماهواره نداریم چشممان به این بی ناموسی ها بیفته فقط دیشب دیدیم همسایه بغلی ما داد می زد هورا ارمیا اول شد!

اون یکی همسایه مان از تو خانه اش داد زد می گفت: تقلب شده باید ندا اول می شده و زنگ زد به قول فیض بوقی ها به عکدمی که رای من کو؟ و گفت عنقریب می آید لندن و می افتد به تنبون کندن

به قول مش قاسم در دایی جان ناپلئون کار کار انگلیسی هاست خدا خودش آقا رو از شر این انگلیسی ها حفظ کنه ما خودمان یه همشهری داشتیم...

-قاسسسمممم

-بله آقا

در هر صورت چون ما بحمدالله  از این گیرنده های  بی ناموسی  نداریم و سرمان به کار خودمان گرمه اینست که  دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ

از ناز و کرشمه ی این ندا خیلی خوشمان می آمد تازه بعد از اینکه هر کدام از آقایان حذف می شدند خیلی خوب بغلشان می کرد. حیف شد دختر انسان دوستی بود.


فی احوالات پرویز ستوده شایق

$
0
0
 

پرویر ستوده شایقنویسنده ی وبلاگ نشاط کوهستانپستی نوشته در وبلاگش و گفته 8 اردیبهشت سالگرد ششمین سال فعالیت نشاط کوهستان است و نظر خواهی هم در خصوص محتوای وبلاگ کرده این سالگرد بهانه ی این پست شد.

تقدیم به ستوده شایق

آن نویسنده ی وبلاگ آن کننده دهان خوانندگان را مسواک، آن خسروی شیرین آن پرویز سیمین، آن رفته به جنگ در شهر خسرو شیرین آن یار دیرین آن اسکی رفته به دیزین، آن مرد ستوده آن قله ها را دم به دم نموده! آن ستوده ی شایق آن بوییده شقایق آن رفته به حج با قایق آن عاشق دقایق! میرزا حاج شیخ پرویز ستوده ی شایقاز مشاهیر جبالنورد و وبلاغ نویسان به نام بود.

نقل است که چون روزی شیخ به حج شد هر طوافی که می کرد یک پستی آپ می نمود بلاغ را، مریدان شیخ را گفتند ای شیخ از چه روست که مدام چنین می کنی؟!فرمود  اولندش زین پس بگویید حاج شیخ پرویز! و دویمندش خواستیم بدانیم فضولمان کیست و سیُمندش دانم خدای عزوجل هم خواننده ی وبلاغ منست!! و این مطالب را راست می کنم از برای توشه ی آخرت! پس  منّت خدای را عز و جل که بلاغ خوانی اش  موجب قربتست و به وبلاغ اندرش مزید نعمت هر پستی که آپ می شود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات پس در هرغامانتی دو نعمت موجودست و بر هر غامانت شکری واجب

از دست و کیبورد که برآید

کز عهده غامانتگذاری اش  به در آید

پس مریدان سر خاراندن همی گرفتند.

 گویند هماندم  شیخ به لپ تاپ شد و چون آمد پستی آپ کند احرام در دم بیافتاد! و شوخ شیخ نمایان همی گشت! مریدان به ناگاه رنگ از رخساره بپرانیدن و انگشت به دندان خاییدن گرفتند و  چشمانشان سیاه تاریکی برفت تا به آب قندی حالشان جا آمد پس بعد لختی  نفسی تازه نمودند و گفتند: ای شیخ سبب چه بود؟ فرمود: پستی بود چیز ماتیک و کمی هم دراماتیک و با چاشنی رومانتیک و آغشته به اروتیک!

گویند در هر 24 ساعت 48 پست آپ نمودی به گونه ای که مدیریت بلاغفا گفت: ای شیخ تو سایت ما را نمودی  و به باد فنا دادی و سرورها هنگ همی نمودی

گویند شیخ به جنگ همی شد با سمت آشپزباشی! اما وقتی بازگشت متخصص جراحی و زیبایی و جراحی پلاستیک و زنان و زایمان گشتی!! مریدان گفتند: ای شیخ این هنر کجا بیاموختی؟ فرمود: نیاموختیم ده هزار واحد عملی داشتیم! پس آگه باشید که هر مرید تواند بند اندازی را از سر کچل مردم بیاموزد!!

نقل است که شیخ هر وقت چیزی می زد  به فضا می شد و از این رو نشاط بسیار می یافت پس بر آن شد بلاغ خود را نشاط کوهستان نام نهادی و به سازمان فضایی به استخدام در آمدی  و بلاغش آنقدر لینک بداشتی که لینک دوزخ را هم در آن بیافتی!

گویند روزی شیخ به جبال شد زمهریر زمستان را، پس در کولاک و مه  گرفتار بیامدند و مریدان به هر سو مضطرب می دویدند به ناگاه دیدند شیخ غار برفی راست نموده و به زاویه غنوده و لپ تاپ گشوده و بلاغ راست نموده گفتند: ای شیخ ره فلاحی بیاب! فرمود: کنون بی خیال ای مریدان پس هر کدام به بلاغ من شوید و غامانت بپرانید که بس نیکوست و چه عظیم کیفی دارد این بلاغ نویسی!

نقل است روزی عزم توچال نمود و مریدان در پی او شدند پس هی برفتند و هی برفتند اما نمی رسیدند گفتند: ای شیخ توچال یک روزه است کنون سه روز است در راهیم به کدامین قله و کجامین مسیریم؟!

فرمود: کنون ای مریدان دندان بر جگر نهید. و مریدی زیباروی گفت ای شیخ من هم دندان به جگر گذارم؟! فرمود: نه عزیزم من خود بوسه بر جگر تو گذارم که حیف است لیک اندکی صبر! که خواهیم رسید پس به قله ای شدند که در بالای آن دست نبشته ای  بود دماوند نامی! گفتند ای شیخ به دماوند شدیم؟!! فرمود نه! نمی دانم کدام بی خردی تابلوی دماوند را آورده بالای توچال نصب نموده!! گفتند ای شیخ توچال جانپناه دارد و لی اینجا جانپناهی نیست! فرمود: بی انصاف ها جانپناه را هم خراب کرده اند یاد بدارید به فدارسیون اطلاع دهیم و کنون یک پست هم می نویسیم در این باب و لپ تاپ بگشود و تحریریدن! آغاز نمود.

...............................

پ.ن:

1-پرویز ستوده شایقاز کوهنوردان بسیار اخلاقمدار و زحمت کش و دارای علم و دانش این رشته است و وبلاگ پر بار و غنی ای دارد آرزو دارم کماکان از تجربیات این دوست عزیز که بسان استادی برای منست بهره مند باشیم.

2-بنا داشتم در این روز خاص (البته برای من) چیزی بنگارم که مصادف این روزست اما تصمیمم بر آن شد که غمنامه ها را به وبلاگ طنز کوه نگذارم و دیگران را در درد خود شریک نسازم و اگر این چند وقته این وبلاگ را کمتر می نویسم به این دلیل است که فروردین همیشه برای من یاد آور خاطرات ناخوشایندیست فلذا  از دوستانی که از این نوشته ها استفاده می کنند برای کم کاری ام عذر خواهی می کنم مدتی دیگر بر این منوال خواهد گذشت تا من به شرایط عادی ام بازگردم.

این توضیحات صرفا برای دلیل کم کاری ام بود که بعضی دوستان ازم سوال پرسیدند. 

هفت تیر چوبی!

$
0
0

 

عکس اینترنت

هفت تیر چوبی (کاری از پسر عموی شاپور قریب)

کیو کیو !!

کیومرث بابازداه:جان امری بود؟!

کارگردان:خیر قربان این کیو کیو صدای تیر و شلیک تفنگ بود! شما بفرمایید

-آقا بیوفت دیگه تو تیر خوردی الان مردی؟!

-منو می کشی من اگه بمیرم یک پدری از تو در می آرم

-تو مردنی نیستی مرد هفت جونه

کارگردان: آقا این قصه ها چیه سرهم می کنید فیلمتون رو بازی کنید

- چشم آقای کارگردان

-هی کئوما هفت تیرت رو بکش

-اول تو بکش

کارگردان: اینقدر بکش بکش نکنید یکی تون بکشه دیگه

-آقای کارگردان این دماغشم نمی تونه بکشه بالا چه برسه به تفنگش

-ببین داداش تو اگه می تونی تنبونت رو بکش بالا! همه چیزت زده بیرون

یک مداح: آقا اون نانجیب این جنازه ی کوهنوردی رو اینجا کشید اونجا کشید این طرف کشید اون طرف کشید  همه جا ...

کارگردان:کات آقا کات کی دیده وسط فیلم وسترن مداحی کنند؟!بعدشم این فیلمه وسترنه نه کوهنوردی

مداح: خب آقای کارگردان  وقتی الان زدند کشتنش یکی باید واسشون نوحه بخونه و  عزادار ی کنه یا نه؟

کارگردان: آقا بکش

-اوی یواش دردم اومد

کارگردان: لااله الا الله آقا تفنگتون رو بکشید

-باشه! هی کئوما اول تو بکش

-آقای کارگردان شما هم بفرمایید مجلش بی ریاش!

-ولی عجب کامی می ده جنشش خالشه حرف نعره از اشغری گرفتی؟!

کارگردان:دارید چی کار می کنید؟

-آقا اصلا من بازی نمی کنم این افسار کوهنوردی مثل کش تنبونه همه اش در می ره

کارگردان: چه ربطی به کوهنوردی داره آخه تورو خدا یکیتون بکشه بیرون کارو زندگیمون مونده

-ببخشید آقای کارگردان چیو بکشیم بیرون؟!

کارگردان: اون تفنگهای بی صاحب موندتونو

-چشم

کیو کیو

 -مردی!

-من زودتر کشته بودمت

 -من زخمی شده بودم

-ببین مثل سیگار برگ زیر پا لهت می کنم

-اندازه ی این حرفا نیستی

-خیال کردی

-مجوز نمایش برون مرزی برا فیلمت می خوای آره؟! حالا که اینطور شد باید سقف اتاق خوابتو فری سلو صعود کنی

-آخه سقف که گیره نداره

-خب گیر که می دی از گیره خبری نیست!

کارگردان: آقا واقعا که ری استید به این فیلم ژانرش  وسترنه نه کوهنوردی

کارگردان: عجب بکش بکشی شده ها آقا کات فعلا بریم پلان بعدی بعدا می آییم سر این صحنه ببینیم چه خاکی باید سرمون بریزیم

اسکارلت: اصلا ولش کن فردا بهش فکر می کنم!

......................................................................

وایاگرا و....

به نقل از کوه نوشت:

رینهولد مسنر» در آخرین مصاحبه ی مطبوعاتی اش می گوید ۹۰ درصد صعودکنندگان «اورست» دوپینگ می‌کنند .

دکتر «اریک جانسون» امریکایی اما ادعای ۹۰ درصد را اغراق‌آمیز می‌داند ... او که مدت‌ها در بیس کمپ «اورست» بسر برده معتقد است احتمالا ۵۰ درصد کوه‌نوردان دوپینگ می کنند و از داروهای مختلف مثل دگزومتازون، وایاگرا، استروئیدهاو آمفتامین‌هااستفاده می‌نمایند.

راسیتش ما دوپینگ با این داروها را در خصوص سایر ملل کاملا قبول می کنیم ولی در مورد کوهنوردان خودمان اصلا و ابدا توی کتمان نمی رود. اگر خوردن آبگوشت با نان سنگگ تازه و داغ یا سبزی خوردن با بربری را هم جز داروهای دوپینگ بدانید خب داستانش فرق می کند. البته گاهی اوقات برخی شهرداری ها یک دلارهایی به آدم تزریق می کنند که خودش دوپینگ نابیست ولی لاجرم همه که یک شهرداری ندارند. می ماند این جماعت فلک زده ی کوهنورد بی پول خودمان که پول خرید یک جفت کفش نیم پوش! تابستانه کوهنوردی هم ندارند چه برسد به وایاگرا برای دوپینگ آن هم با این ارزهای ترجیهی و مبادلاتی و مرجع و هزار کوفت و زهر ما دیگر.

 فلذا اگر دوزار ببخشید دو دلار هم گیرشان بیاید که وایاگرا بخرند خب مگر مرض دارند ببرند تو کوه نوردی آن هم تو این بی پولی سوخت کنند هزار جای بهتر می شود از این وایاگرا استفاده کرد که نه مثل کوه سردتان می شود و نه بلایی سرتان می آید تازه خوب هم گرم می شوید.

اخبار کوهنوردی

$
0
0

اسپانسر خریداریم!

بنا بر اخبار رسیده  عظیم قیچی سازماکالو را صعود کرد ما این موفقیت را به اسپانسرها و فدارسیون تبریک عرض نموده، همچنین  به کوهنوردان بی اسپانسر تسلیت عرض می نماییم  و البته زیاد هم هول نیستم در تبریک و آن تبریکی هم که در کوه نامه گذاشتیم پاش بیوفتد و تقی به توقی بخورد و گوشه ی عکس هایش بسابد عین آب خوردن تکذیب می کنیم. تکذیب هم   که مثل نقل نباتست در این مملکت. راسیتش خب چشممان ترس کرده و این اسم ماکالو که می آید یک لولویی چیزی می افتد به جانمان و یک حس نوستالژیک داخلمان فوران می کند  و این درد مزمن گریبانمان را می گیرد بنابراین بنا را بر احتیاط می گذاریم و یک ده سالی صبر می کنیم و تا آن زمان هم مدام  نماز احتیاط می خوانیم  و سجده ی سهو بجا می آوریم تا اتفاقی نیوفتد و بعد می پذیریم که ایشان صعود نموده اند و یا ننموده اند.

 ولی علی ایحال فلان گیجه گرفته ایم کی اول است کی دوم یکبار اعتراف می کنند نشد یکبار می گویند شد ومی گویند ما کی گفتیم نشد  که ما هم به شد شد و نشد نشد افتادیم ....چی به من چه ربطی دارد؟! عذر خواهی می کنم.

گرانی سالن های سنگنوردی

آی دلمان خنک شد این سالن های سنگنوردی گران شدند و به هکذا لوازم کوهنوردی! آخه چیه یک مشت بی پول آس و پاس بی اسپانسر راه می افتند می آیند تو این سالن ها و کوه موها جلو دست و پا را می گیرند و به طبیعت هم لطمه می زنند!

فلذا به تعدادی شهرداری و نظافت چی و آبدارچی جهت اسپانسری و دادن پول سالن سنگوردیمان نیازمندیم که فقط پول ورودی سالن ما را بدهند بعدش ما حاضریم  ماهیانه نگیریم جایش آشغا لهای سالن را جمع کنیم البته هر چی هم جز زدیم بابا گرانست نداریم فکری بکنید  اسلینگ هم برایمان خرد نکردند چه برسد به تره!

البته ما بسیار خوشحال می شویم که فروشگاه لوازم کوهنوردی دونا به مدیریت کیانوش خان فرهادی نژادکه فعلا اجناسش را حراج زده مالش را هم حراج بزند و اسپانسر ما بشود تا این دلمان خوش باشد یک بار  شیرپلا را با اسپانسر صعود کرده باشیم.

حسین رضایی هم فیلم ساز شد!

 مثل این ده نمکی خودمان که از ورزشگا هها شروع کرد و کدام استقلال کدام پیروزی را ساخت و قبل از آن هم فقر و فحشا را داد به دستفروش ها و یک دفعه شد فیلم ساز ایشان هم که فعلا از کافه کوه شروع کرده است منتظر باشید فیلم کافه کوه یک و دو و سه ساخته شود و قطعا بعدش رسوایی ساخته می شود ما می شویم رسوای عام  و خاص و یحتمل این فیلم رکورد یک چیزهایی را خواهد شکاند.

این فیلم که به شبکه ی ویدیویی خانگی کافه کوهی راه پیدا کرده در نوع خود ش جالب است حالا چرا؟ نمی دانیم.

البته سکانس های دلهره آور و دیالوگ های زیبای این فیلم به همراه موسیقی به چه ساز تو برقصم زمونه زمونه و خصوصا بازی زیبا و حسی و زیر پوستی در نقش فرمون با هنرمندی  فرشید داوودی در نقش اول این فیلم که برنده ی استکان طلایی از کافه محمد تهرانی هم شد از نکات برجسته ی این فیلمست بازی باقی بازیگران نه به چشم می آید و نه چنگی به دل می زند فلذا قابل بحث نیست  فرشید داوودی در همین سکانس دو ثانیه ای! اوج بازی اش را به نماش می گذارد! قرار است طی مراسمی جایزه ی گوشتکوب طلایی  به این بازیگر تقدیم شود.

طنز کوه تماشای این فیلم را به همه ی کوهنوردان توصیه می کند.

یک خونواده هم نداریم اسپانسر ما بشود.

غاران و ماران

$
0
0

 

کلاغها:کشف دو غار در نور آباد ممسنی

ای نور به قبرتان ببارد با این کشف های قشنگ در نورآباد همین ممسنی خودمان!! دیگه این قدر جار زدن ندارد که.

 آقا تا دلتان بخواهد ما خودمان کلی این ور و آن ور غار و سوراخ سمبه و روزنه و درز و دورز پیدا کردیم تا به حال هم به هیچکس  نگفتیم هم توی ابهامات صعودها،فدراسیون ها، اسپانسرها...یا توی همین بقالی اکبر آقا دریانی فرامرز لای آن کارتن مارتن ها و خلاصه اجناس محتکر شده اش که به هیچکس حتی عمه مکرمه ما هم پاسخگو نیست. کلی ابهام در همین نبشی ها داریم یکیش در گزارش پسنده کوه به خرسان که یک نبشی هم محض دل خوشیمان آنجا دم دستشان نبوده عکسی بیندازند! خوب است ما شرکت تولید نبشی های مخصوص کوهنوردی را راه انداخته ایم ها.

به هر حال  این پیمایش زمستانی  از طرف اینجانب سرتیفیکیت! نمی شود. حالا هر کار می خواهید بکنید.

علی ایحال  اگر هم تا حالا چیزی نگفتیم و خفقان گرفتیم همه اش از نجابتمان بوده اونوخ شما دو تا غار در ممسنی آن هم نورآبادش کشف کردید تازه پر از مارو مور! آبرو برا ما نگذاشتید. ما خودمان تا این غارها را به چشم نبینیم قبول نخواهیم کرد.

شوهر عمه ی مکرمه ی ما که خودش در غار شناسی و کشف غار ید طولایی دارد و اصولا آدم غاردانی است و همیشه قبل از خواب یک دست به سنگی می شود و تراورسی می کند می گفت: ما این غارها را زودتر از این ها کشف کرده بودیم اما اعلام نمی کردیم بلکم ریا نشود و از طرفی دست هم زیاد نشود.

البته ایشان می گفت: توی این غارهای ممسنی کلی جَک و جانور است ولی آن هایی که ما کشف کرده ایم خیلی خوب و بی خطر است.

البته در همین کلاغ های خودمان پیشنهاد یک باشگاهی برای ادامه فعالیت هم داده شده است که اصلا و ابدا تبلیغات نیست! (مثل همان هایی که ما برای فروشگاه دونای کیانوش می کنیم!)  اما خب جهت اطلاع رسانی  عرض می کنیم:

 ما باشگاه عمه ی مکرمه مان را برای ادامه فعالیت پیشنهاد می کنیم که هم بخش غانوردی اش فعال است هم دره نوردی وهم کوهنوردی اش. شوهر عمه مکرمه ما که کلا خیلی راضیست می گوید خوبست،انسجامش هم عالیست.برنامه ها و قله هاشم بکر و شاخص است اساسی. فقط یک کم زمانش بیش تر شود دیگر نور علی نور است.

آرام کوه: انجمن و نامزدها

آقا با این مهریه های سنگین و طلاق و طلاق کشی،حبس و تعزیر و تعلیق که  آدم نباید مخش ایراد پیدا کرده باشد بیاید نامزد انجمن شود!

"سر سفره ی نامزدی"

آقای فرشید داوودیآیا اینها وکیلند که شمار ا به نامزدی انجمن با مهریه ی  یک جلد اساسنامه انجمن، دو شاخه چماق و یک سال تعلیق و پانصد دفعه سکه ی یک پول شدن در بیاورند؟

"خانواده ی داماد"

داماد رفته تپه مپه ای  رو گل کاری کنه! عنقریب بر می گرده در واقع ریده به الک

"یه آدم حراف"

آقا شب زفاف کی هست؟!

-به تو چه ربطی داره بی ناموس! فعلا این گوساله ای رو که زاییده بزرگ کنه تا بعد

"نیازمندیهای جراید"

به تعدادی نامزد شش دانگ جهت کار شبانه و روزانه در انجمن نیازمندیم.

پ.ن: همانطور که از متن بالا متوجه شدید در راستای اینکه عمه مکرمه ما و شوهر عمه مکرمه مان به هکذا با غار و غارشناسی و غار نوردی قرابتی دیرینه ای دارند و اصولا در این غارها مارو مور هم هست فلذا ما در صعود قلم به قلعه مارانرای می دهیم هم سبز است هم خرم! تا ببینیم چه می شود و این رای رسمی ما می باشد!

دوشواری؟!

دوشواری نداری که!! یک بشر اینجا دوشواری نداره و می آد قلعه ماران.

ضرورت انجام کارهای نو در کوهنوردی!

$
0
0

  تصویر از نشاط کوهستان

این روزها البته بحث بر سر کارهای نو در کوهنوردی زیاد شده است و از آنجایی که ما ( بالشخصه خودمان!! را می گوییم) مدتیست هیچ کاری نویی در کوهنوردی نکرده ایم فلذا مانده ایم این خفت  و خواری را به کجا ببریم! البته نه اینکه خیال کنید هیچ شاخ بزی در کوهنوردی سوا نکرده ایم ها! خیر،اصلا این طوری ها هم نیست. چرا که در همین راستا البته با کمی انحنا به طوری که به بغل و عقب یا جلو نمالد یک کارهایی نویی اخیرا کرده ایم از جمله   یادمان می آید در یکی از صعودهایمان با زیر شلواری رفتیم که این در نوع خودش خیلی کاری نویی بود!  و خیلی ها هم خندیدند! که البته حرجی بر آن ها نبود چرا که هیچ درک و فهم درست و درمانی از حرکت های نو در کوهنوردی کشور نداشتند. البته اخیرا یک شلوار نو برای کوهنوردی خریدیم که در نوع خودش با زمی تواند کار نویی باشد همینطور تعویض لباس های کهنه مان با نو هم به هکذا.

 از طرفی گاهی بعضی ها بهمان می گویند که نو برش را آوردی؟! و خب استنباط ما اینست که ما کارهای نویی داریم انجام می دهیم حتی چند وقت پیش که دنبال اسپانسر برای صعود به شیر پلا! می گشتیم اسپانسرمان مشتی دلار نو و تا نخورده بهمان داد و یواشکی هم در گوشمان گفت دولتی است ها فقط مراقب باش این پروانه کاظمیو الباقی کوهنوردهای زپرتی نفمهند چرا که باقی کوهنوردها لیاقت ندارند و هر کاری لیاقت می خواهد و از طرفی پروانه کاظمی هم اینجوری که می گویند شوهرش از آن  خرده بورژوا هاست که اینقدر دارد که هیچ احتیاجی  به این دلارهای به درد نخور !دولتی ندارد.

علی ایحال همین مسائل باعث شد که ما متوجه شدیم چقدر داریم کارها ی نو می کنیم و یکی از این کارهای نویمان همین خواهد بود که این دفعه می خواهیم با خر برویم به شیرپلا .راسیتش با خودمان فکر کردیم وقتی این همه خر وجود دارد چرا سوار نشویم و استفاده نکنیم. به هر حال همین روزها ما هم اولین ایرانی مسلمان مرد مجرد خواهیم بود که با خر رفتیم به شیرپلا و این اولین بودن برایمان مهم است و خودش هم کار نوییست خلاصه قصد داریم صعودمان را شاخص  کنیم که می کنیم.

البته اینجانب برای تغییر نگرش و انجام صعود های نو موارد زیر را پیشنهاد می کند:

۱-خرید لوازم کوهنوردی نو

۲-تعویض شرپاهای کهنه با نو

۳-تعویض دلارهای دولتی با آزاد که در نوع خودش حرکت نویی خواهد بود

۴-تعویض رییس فدراسیون کهنه با نو

و قص علی عذا که همه این ها می تواند حرکت هایی نویی در کوهنوردی و صعود به اورست باشد.

البته کوهنوردان دیگر هم در این عرصه بی کار نبوده اند نمونه اش همین آقای ستوده ی خودمان که  درارتقای سطح دانش و گزارش نویسی کوهنوردی تلاش وافری دارند از خودشان در وبلاگ نشاط کوهستانبروز می دهند و اخیرا گزارشات نویی دارند می نویسند وتپ و تپ هم عکس خودشان را می گذارند و زیرآن می نویسند: من در حال راه رفتن - من در حال خوردن چای-  من در حال دراز کشیدن- من در حال خمیازه کشیدن- من در حال چرت زدن-  من در حال آروغ زدن – من در حال  خرگوش گرفتن! و  امثالهم.

 البته هیچ نقدی به این گزارش های جامع و کامل هم نیست ها! چرا که برخی از پیامها و عکس ها دنیا آموزش دارد و فقط کمی شمّ تحلیل می خواهد از جمله عکسی از یک لیوان که در فوق مشاهده می کنید و این عکس که در زیر آن نوشته اند  بستنی خوردن در پایان برنامه. البته این همه ی  پیام این عکس نیست و پیام اصلی مستتر و نهفته در متن است در واقع این عکس می خواهد بگوید خوردن  بستنی در زمستان و هنگام صعود بد است و آدم را دچار سرمازده گی می کند  و در تابستان  کار خوبی است و نمی گذارد گرما زده شویم  و یا یادتان باشد در بعد از صعود لیوان خالی بستنی به کسی ندهید که کار خیلی زشتی است.

خداحافظ راکفلر،یافته،جوپار

$
0
0

 

طنز این پست تقدیم به عباس ثابتیان برای زحمت های بی چشمداشتش در انجمن کوهنوردان

خداحافظ راکفلر

انتخابات انجمن کوهنوردان برگزار شد و رژیم بورژوا و سرمایه داری! در انجمن سرنگون شد! و خرده بورژوا ها از انجمن متواری شدند و احتمالا الان در آلمان و یا فرانسه حمام آفتاب گرفته اند!( چرا که راس هرم این خرده بورژواها را چند روزی است در سالن سنگ نمی بینیم)

 در واقع فرضیه ی موج سوم آلوین تافلربه وقوع پیوست و انجمن از موج اول که کشاورزی و دامداری و بز چرانی!  بود و دوران سخت و نفس گیر و طاقت فرسای توتالیتر که به استبداد صغیر و حکومت استالینیستی عباس محمدیدر فرهنگ لغت کلاغ هامشهوراست به سمت موج دوم و توسعه عصر جدید چارلی چاپلینو استقرار  ماشین و انقلاب تکنولوژی و سرمایه داری عباس ثابتیانحرکت نمود و موج دوم  و نظم نوین جهانی از نو تعریف و در انجمن مستقر شد.

 با عنایت به استقرار نظام سرمایه داری و موج دوم سیل سفرهای گردشگری به یک جاهای خوب هم آغاز شد. لیکن با ظهور موج سوم  (جمهوری مستقل ها) این چرخه (سلسله ی عباسیان و یا خلفای عباسی) قطع و باید منتظر اتفاقات جدید در انجمن و در موج سوم آن بود. البته حضور نظامیان در این دوره مشهود اما کمرنگ است!

چرا که ما خودمان اسم یک افسر که یحمتل افسری از افسران بازمانده از دوران رژیم توتالیتر و استالینیستی هست در فهرست منتخبان دیدیم همچنین  برخی از این  منتخبان  به کشور ینگه دنیا یا همان کشور دوست و برادر امریکای جنایتکار هم سفر کرده اند و احتمالا مذاکرات پشت پرده ای هم داشته اند و امید است که روابط کوهنوردی با  امریکای جنایتکار بهتر از قبل شده و شاید بشود دوباره گفت:

سلام لاس وگاس

اجرکم عندالله

تافته ی! جدا بافته!

رامیار کارداریکی از عوامل موثر حلقه ی انحرافی! و مخالف فدراسیون که الهی جز جیگر بزند یک تشکر نامه ای به طعنه از فدارسیون در وبلاگش آورده است که:

 فدراسیون کوهنوردی طی نامه نگاری ها و شفاف سازی هایش در خصوص حضور کوهنوردان خارجی در جشنواره ی یافته انجمن کوهنوردان ایران و تاکید بر این موضوع که عموما کوهنوردان و سنگ نوردان خارجی با نیت جاسوسی به این جشنواره ها می آیند و البته ضمن بیان این نکته ی مهم که کلیه ی سازمان های مردم نهاد  معاند نظام هستند با توجه به اینکه منطقه ی یافته در نزدیکی پایگاه نظامی واقع شده است نسبت به برگزاری این جشنواره شفاف سازی نمود و توطئه ی سازمان های مردم نهاد را به درستی و با درایت خاص خود خنثی نموده است . از این رو از فدراسیون کوهنوردی به خاطر اقدامات بجا و مفیدش در خصوص این جشنواره به سهم خودمان تشکری ویژه می نماییم و همچنین از انجمن که چرا به درایت فدراسیون  در سایتش اشاره ای نداشته گلایه گی کرده است.

عرض می کنیم ما خودمان را می گوییم

حال اگر این نوشته صحت داشته باشد باید پرسید در جشنواره بیستون از جاسوس ماسوس خبری نبود؟!

در هر صورت عارضیم بعد از اینکه جشنواره ی بیستون را تسخیر یا اشغال (تو اینش مانده ایم) کردند  البته به گمانم غصبی باشد و خب لاجرم مکان غصبی نماز هم ندارد! و تحریم این جشنواره توسط حلقه ی انحرافی کوهنوردان! حرکت های مذبوحانه ای انجام شد که الحمدالله با هوشمندی و بصیرت و درایت به موقع فدراسیون همیشه در صحنه  در نطفه خفه شد که انشاالله  همین روز ها از فیلتر شواری نگهبان فدراسیون کوهنوردی هم رد صلاحیت شوند و دیگر نتوانند کوهنوردی و سنگنوردی و مربی گری هم کنند.

 همه ی این ها این شد که انجمن رو آورد به جشنواره یافته یا همان تافته ی جدا بافته! و یحتمل قصد داشت   جریان و یاران  حلقه ی انحرافی را دوباره سازماندهی کند و انقلاب مخملی یا حریری راه بیاندازد که ظاهرا با درایت و حضور به موقع فدراسیون همیشه در صحنه این توطئه در نطفه خفه شد و بار دیگر مشت محکمی بر دهان این فتنه گران کوبیده شد و انجمن هم خیلی محترمانه و مظلومانه بعد از اینکه کلی آدم را سر کار گذاشت یک عذر خواهی کوچک کرد!! خسته نباشند. البته چیزی که تو این مملکت دوزار نمی ارزد وقت انسانها و وعده و وعید هاست بازهم اجرکم عندالله.

عمه ی مکرمه ما می گفت: حالا کوهنوردان وطنی به درک چرا که چیزی که سنگنوردان وکوهنوردان ایرانی دارند وقت مفت و هزینه ی مفت! است  و عادت به لغو برنامه ها، اعزام ها، کنسرت ها و غیره دارند ولی ما کلا شرمنده ی این آقای فرانسویلادیسلاو (لسلي) فوسکو،شدیم در هر صورت کار و زمان و زندگی تو کشور این از خدا بی خبران! حساب کتاب دارد آخه.

جوپار

البته به ما هیچ ربطی ندارد ولی ما که عمه ی مکرمه مان را بسیار آدم صدیق و شریف و پاک می دانیم و در اظهارتش با توجه به سوابق درخشانش و عنایت به تراورس ها و دست به سنگ شدن هایی که داشته و دارد  نمی توانیم تردید داشته باشیم و به هکذا شوهر عمه ی مکرمه مان که این روزها خوب دارد تروارس می کند این عمه ی مارا و مدام دورش می گردد. (خودش می گوید دور گشتن همان تراورس است!) گفت والله حق با یکی بود توی این اردوی جوپار ولی ما نمی گوییم با کی تا تو خماریش بمانید.

خب البته ما هم در اظهاراتش تردید نداریم(مثل تردید نداشتن فرامرز نصیری در اظهارات برادر رسول زندی) لیکن شوهر عمه ی مکرمه ما می گوید فرشیدجان این که عمه ات هست ولی در اظهارات حتی والده ی مکرمه ات هم شک کن که آدمها ممکن الخطا هستند مگر خلافش ثابت شود و ما سر در نیاوردیم و فقط سرمان را تکان دادیم و مثل خارجی ها گفتیم اوکی ایت ایز اِ بوک!

لازم به ذکر است در هر حال دو مقوله وجود دارد یا همه دروغگویند مگر اینکه خلافش ثابت شود و یا همه راستگویند مگر خلافش ثابت شود و چون برا یمان محرز نشده ولاجرم اصلا به ما چه!

بزار این علی کدخداییاینقدر خودش را بزند به درو دیوار که نگو!

دوشواری؟!!!

دوشواری نداری که! یییک بشر اینجا تو کوهنوردی دوشواری نداره

اخبار داغ!

$
0
0
 

 

 رها محرق

عکس از وبلاگ کوهنوشت

عکس از وبلاگ گل کوه

کوه نوشت به نقل از خبر گزاری ها نوشت:

برای اولین بار یک کوه‌نورد زن عربستانی موفق شد اورست را صعود کند.

انگار این خانم نمی داند مملکت شهر هرت نیست و هر که از راه رسید بلافاصله بتواند اولین باشد حساب دارد کتاب دارد عکس های جعلی باید باشد گزارش های قلابی باشد خانم های اورست ندیده باشد حسرت عنوان اولی باشد تا کسی که بتواند اولی باشد الکی که نیست.!

یعنی در واقع این خانم عرب معزز در هیچ سایتی یا جایی که عناوین اولی را ثبت می کند نخوانده است اولین فاتح اورست زنان سرزمین ما می باشند آن هم از نوع مسلمانش که همینطور آمده است برای خودش خود را اولین زن عربستانی کرده است! لابد فردا می خواهد بگوید مسلمان هم هست نستجیروا بالله! برای همین هم اصلا صعودش هیچ معنی و مفهومی ندارد و باید برود یک عنوان اولین دیگری برای خودش بسازد! دیر آمده است می خواهد زود برود تازه اگر عکس هایش و یا ادعاهایش بعدا قلابی از آب در نیاید. خوشگل هست که باشد اولین را که همینجوز کتره ای به کسی نمی دهند!

در هر صورت ما به عنوان یک مدافع حقوق اولی ها!! در این راستا از ستاد استحصال عنوان اولین استعلام کردیم که  عنوان اولی زیر را برایشان پیشنهاد دادند  آن هم راه رضای خدا که ایشان هم از قافله اولی های همنوردهای ایرانی خود عقب نماند.

به عنوان نمونه

اولین زن جوان مسلمان از بیخ عرب فاتح اورست !!

.................................................................................

بیواک و سنگنوردی

عکس از وبلاگ بیواک

این عزیز حبیبیهیچ دین و ایمان درست و درمانی ندارد که ندارد. آخه تبعیض جنسیتی تا به کی ؟ حالا اگر قرار بود ما آویزان این سنگ ها باشیم یک نفر هم نمی گفت خرت به  چند من . اگر بیوفتیم و صد تیکه هم شویم کسی به ناکجا آبادش هم حساب نمی کند و ما را و زمین خوردنمان را دایورت می کنند به جناح چپ اسب حضرت عباس!

یک نگاهی دقیق به این عکس بیاندازید یک دختر خانم رفته است روی سنگ کلی مرد زیرش ایستاده و دست هایشان بالا گرفته اند یک عده ای  هم آنکال پشت سر شان  ایستاده اند که خدا ناکرده اگر افتاد و آن ها نتوانستند بگیرندش رو هوا بزنندش  و  در این کار هم  دارند از هم سبقت می گیرند در صورتیکه کمی آن طرف تر یک آقای بی نوایی بالا ی سنگ معلق است  یکی آن طرف برای خودش سیگار می کشد یکی چرت می زند و یکی ....

ای امان از این زن ذلیلی ما مردها

.........................................................................

گل کوه :هشدارهایی به بانوان کوهنورد

متن! دعوای عمه مکرمه و شوهر عمه عزیزمان

-زن!!!  آخه من که  کلی زخم و زیلی شدم این دستام خون افتاد صد دفعه گفتم یک چیز بپوش توش فلز ملز نباشه مردم بس خوردم تو این سنگ منگ ها و درو دیوار

-خبه خبه نوبرش رو آورده به  من چه التفاطی داره؟

 -ای بابا مگه نمی بینی قطب نما جای شرق و غرب رو اشتباه گرفته زن؟ اینطور پیش بره نصفه شب هم نمی رسیم خونه ها بعدشم خیر سرت وقتی هم می خواهی قضای حاجت کنی همین وسط جلو ملت بشین کارت را بکن یک وقت آن یکی می پیچه لای دست و پات با سر می خوری زمین همه ی تشکیلاتت  می ریزه بیرون ها کسی نیست به دادت برسه ها و باز ملت شرق و غرب رو گم می کنند !

- خاک بر سرت با این همه غیرتت من نمی فهمم این حرف ها و قرطی بازی ها چیه که از خودت در آوردی این حرف ها چیه مرد؟ بیا صعودمون رو بکنیم

-تو اصلا انگار این وبلاگ گل کوه  رو  نمی خونی!

 - وااله چی بگم به نظر اونقدر که آقایون می خوانند خانومها نمی خونند

-زن!!! یک عکسهایی داره که نگو تازه این عکس ها رو آدم می بینه می فهمه زن یعنی چی

-ای بی  شعور هیز

-ببین زن جان من اصلا نتیجه گرفتم سر آغاز و ریشه ی حلقه ی انحرافی از همین فلزها یی بوده که تو این لباس ها وجود داشته!

-اوهوی اینطوری پیش بره می خواهی بگی هر چی کوهنورد تو کوه موها گم و گور میشه زیر سر ماست من نمی فهمم شما مرد ها کی می خواهید درست بشید. گل و گیسو آرایشمون  مدام منحرفتون می کنه حالا هم .....

- ها والله همش زیر سر  این یه تیکه فلز و  این قطب نماهای به درد نخور و چی پی اس های زن ندیده است

- خدا آخر عاقبت مارو به خیر کنه هی هی یاد قدبم ها بخیر مردم می ذاشتن تو گونی جای فلز هم نخ قند می بستند قطب نماها هم درست کار می کرد.

فرشید: هی به این عمه ی مکرمه مان می گوییم بابا این همه حجب و حیا برای چه؟ برای یک قضای حاجت طبیعی وساده؟ ! خب قربانت گردم اگر یک دفعه خدای نکرده شو...ببخشید این لباس زیرتان رفت زیر دست و پایتان و سقوط کردید و از حال رفتید که همه چیز اظهر من الشمس می شود و خلاصه اگر یک نامحرم بیاید بخواهد بپوشاند که آبرو برای ما نمانده است!

همیشه می  بینیم سر و صورت و  تمام دست و بال این شوهر عمه می مکرمه ی ما زخم و زیلیست  ها البته می گوید به خاطر سنگنوردیست اما خب ما خودمان اینکاره ایم و می دانیم اخیرا خیلی دارد دست به سنگ می شود.

پ.ن:پنجره ی شکسته مقاله ای تحلیلی در خصوص انجمن کوهنوردان-کافه کوه-صعود قلم و وبلاگنویسی در گل حسرتی


می گن دزده!

$
0
0

 

کوهنوشت به نقل از تابناک نوشت: کوهنوردی در خدمت دزدی!

راسیتش با خواندن این خبر دلمان یکهو  هری ریخت وسط دستشویی!  گفتیم ای دل غافل دیدی این فدارسیون شرط سرپرستی کیومرث بابا زادهرا برای برنامه برود پیک، صعود مسیر5.13 قرار داد ایشان هم برای اینکه تمرین کند خب جا گیر نیاورده رفته دیوار میوار این ساختمانها و آپارتمان ها را بالا و پایین کرده بعد یکهو ملتفت شده  تو کوهنوردی نانی در نمی آید زده تو کار سرقت!! که گفتیم استغفرالله کیومرث سرش برود از این کارهای بی شرف گیری نمی کند.

رفتیم سایت تابناک افتادیم به خواندن خبر آن هم با هول و ولا! خواندیم و خواندیم تا رسیدیم به اینکه این برادر دزد اسمش محمود است یک دفعه دلمان هری ریخت گفتیم نکند در زمان دولت محمود جان  که آن اختلاس شده از همین جا ها شکل گرفته ولی دیدیم نخیر داستان این نیست و کار ایادی استکبار است  فلذا یکهو خیال مشوشمان رفت سمت این محمود علی البنا  یادمان آمد قاری قرآن است و آخرت می شناسد یک دفعه ذهنمان رفت سمت محمود عباس دیدیم آن طفلکی هم توی فلسطین یکی تو سر خودش می زند یکی تو سر این اسرائیلی ها گفتیم نکند همین محمود خودمان باشد حالا اگر معجزه هزاره ی سوم نیست معجزه ی قرن که هست.

یادمان افتاد اسم ایشان را بی وضو دیگر نباید برد و از طرفی ایشان خدا پیغمبر می شناسد  که یکهو ادامه ی خبر را خواندیم که اسم این برادر دزد در واقع حامد است یاد این حامد کرامتافتادیم گفتیم ای بخشکی شانس اینم ناتو از آب در آمد اما خب فهمیدیم کار کار این حامد نبود خلاصه  گفتیم حالا هر چی حامد کوهنورد می شناسیم زنگ می زنیم هر کدام موبایلش خاموش بود معلوم است دارد آب خنک می خورد و خلاصه آره و اینا. از طرفی نفهمیدیم  این ها دزدان کوهنوردند یا کوهنوردان دزد! شاید این ها دزدانی هستند که کوهنوری هم می کنند یا کوهنوردانی هستند که دزدی هم می کنند و ما ماندیم این وسط و البته به نظر من این ها کوهنورد نما! و یا شاید هم دزد نما  هستند در واقع دزدانی که خواستند کوهنوردان را بدنام کنند و یا کوهنوردانی که خواستند دزدان را بدنام کنند!! از شما چه پنهان از وقتی این خبر را خواندیم فلان گیجه گرفتیم . کانهو  خر تو گل واماندیم.

گل کوه نوشت: با نوی سه قطب

در راستای اینکه خانم تینا شورگن به قول گل کوهی ها بانوی سه قطب احتمالا عالم امکان باشند و هر سه را هم  را پیمایش کرده اند  به عنوان اولین بانو معرفی کرده اند لیکن  همین دیشب از ستاد استحصال عنوان اولی ها استفتاء کردیم گفتند خیر اولی ایشان رویت نشده حتی یک ذره از هلالش هم نمایان نشده. کاش لااقل یک ورش هم معلوم می شد این دلمان خوش می ماند.  بنابراین کما فی السابق عنوان اولین ها مال بانوان ایرانی است و ایشان خیلی که بشوند می شوند اولین بانوی سه قطب عالم امکان مسیحی نصف سوئدی نصف چک مهاجرت کرده به امریکا! که بالاخره نفهمیدیم ملیت ایشان  مال کدام طبرستانی است.

البته در همین حال ما از خواهران گل کوه سوال کردیم اما خب چون جریان آزاد اطلاعات است ایشان هم کامنت ما را دایورت کردند تو سطل آشغال جلو در فدارسیون کوهنوردی پیام هم دادند کامنتت را تایید نمی کنیم باش تا صبح دولتت بدمد و حالت جا بیاید و اصلا برو بمیر ما هم گفتیم چشم!

کلاغها: قله های مجازی!!

ما کوهنوردان زاقارت و زپرتی هم پا و هم داستان با دوستان  «اسپیلتی‌» ضمن همدلی( همدلی از هم زبانی بهتره) با خانم پروانه کاظمیاعلام می‌داریم ارتفاع ۸۲۰۰ متری کانچن‌جونگا از منظر ما هم  «قله مجازی و معنوی» این کوه می‌باشد و در این بین نه تنها ذره‌ای از ارزش‌ها و توانمندی‌های ورزشی او در نزد ما هم کاسته نشده است، بلکه برعکس، خیلی هم افزون گشته.

البته همانطور که دوستان کوهنورد زاقارت مثل دوستان اسپیلتی واقفا"!! شاید هم واقفند از منظر ما هر چی قله آن بیرون هست مجازیست و واقعی هایش پشت همین مونیتور خودمان است  و البته  تنها قله ی واقعی بیرونی سر قبر والده ی مکرمه یی بزرگمان است که واقعی است و انشاالله اگر آنطرف ها مسیرمان افتاد نایب الزیاره از طرف خانم کاظمی و تمامی دوستان و بستگان و آشنایان اسپیلتی خواهیم بود و حتما زیارت اهل قبور خواهیم خواند و ندای اذانمان را هم خواهید شنید.

به همین مناسب بر سر مزارش گردهم می آییم و ضمن غصه خوردن و ماتم گرفتن می گویم ننه  جان بی خیال همه اش مجازیه و تو واقعا نمردی مجازا"مردی

طنز کوه

$
0
0



مسیر طنز کوه

مرد محجوب و  محبوب کرمانشاه، مرد مانوس با انسانیت و بزرگی، در آمیخته با سنگ و صخره و آویخته به ریسمان عشق میان سنگ های سرد بیستون، با کاری که کرد چنان در شگفتم ساخت که ماندم شکر  این  همه بزرگی طبع و سترگی روحش را به کدامین زبان و خامه ی پر توان به جا آورم.

مرتضای زارع مردی از دیار بیستون با وبلاگ دیار بیستون بعد از آنکه برای ماندگاری نام و یاد  مرحومه شقایق گل محمدیمسیری در بیستون به نام وی گشایش نمود  مسیری هم به نامطنز کوهو به قدردانی من گشایش  نموده که نمی دانم چگونه از شرمندگی  این همه بذل محبتش به در آیم و فقط می گویم 

آقا مرتضا و همه ی دوستان عزیز خاک پایتانم

همین

مرتضا زارع در دیار بیستوننوشته است:

 از زمانی که وبگردی وپیگیری اخبار کوهنودی درفضای مجازی برایم  مانند سنگنوردی تبدیل به یک اعتیاد شد وبلاگهای بسیاری را بصورت دائمی و روزانه مورد بازدید قرار میدهم هر روز انبوهی ازخبرهای دسته اول را مشاهده میکنم .خبرهایی که اگر وقت وحوصله داشته باشم و بادقت آنها را مطالعه کنم ودر یک مدار تجزیه وتحلیل اخبار مورد بررسی قرار دهم با کوهی ازاطلاعات مواجه میشوم .اطلاعات مفیدی که در برنامه های جاری کوهنوردی شما میتواندبسیارکار آمد باشد.بگذریم این مقدمه فقط برای این بود که بگویم  آقا ما ازنوشته های این فرشید داودی خوشمان می آید.بعلاوه این خوش آمد یکی دو استکان چای تلخ هم با این بنده خدا خورده ایم  ودرمجموع باید بعرض برسانم که واقعیتهای کوهنوردی مارا خیلی ساده بازبان طنز برای ما بیان میکند خب خیلی حیف است که از این آقا فرشید تشکری بعمل نیاید ما هم ازاین آدمهایی نیستیم که راه بیفتیم وکامنتهای آنچنانی برای این آقابگذاریم .تشکر ما به زبان خودمان است یعنی به زبان سنگ وصخره وآنهم این است که برای ماندگار شدن یادنوشته های این آقا فرشید دربیستون یک مسیر بنام طنز کوه کار کردیم .درضمن آقا فرشیدمسیر شما علاوه برآن دوویژگی که حضوری خدمتتان عرض کردم یک ویژگی سومی هم دارد که خصوصی خدمتتان عرض خواهم کرد.جمعه مورخه 92/3/17همراه محسن فرزاد وهوشیاردربیستون دومسیر را استارت زدیم من ومحسن یکی هوشیار وفرزاد هم یکی با کار گذاشتن 16میانی در دومسیر حدود 17متر از هر مسیر راکار کردیم.

 ادامه در وبلاگ دیار بیستون

بیانیه ی طنز کوه

$
0
0

 

بیانیه ی  انتخاباتی!  ببخشید  متن نامه ی  خداحافظی  برودپیک آیدین بزرگیرا خواندم و اصلن یک لحظه صحنه را دیدم! اوه اوه عجب بساطی بود! بغض گلویم را گرفت و از این رفتار مستبدانه ی فدراسیون به خشم آمدم و از امشب تحصن من جلوی فدراسیون آغاز می شود. این بیانیه! ببخشید نامه ی پر شور انتخاباتی بار دیگر به افکار آزاد اندیش  جهانیان نشان داد  که فدراسیون کوهنوردی ما جای هیچگونه تعامل و گفتگویی باقی نگذاشته!  کافیست مرا انتخاب کنید ظرف دو ماه!، نه یه ماه، نه یک هفته، اصلن یه روزه شایدم دو ساعته  رفاه و آسایش را به جامعه کوهنوردی و فدراسیون بر می گردانم، دلار را نه به ریال  که به کیلویی هزارتومان به هر کوهنورد می دهم! که برود همنیجور قله فتح کند. به هر کوهنورد یک عدد شهرداری تپل می دهم که اسپانسرش شود و حتی برود قله های مریخ را هم فتح کند. من آزادی را به فدراسیون بر می گردانم، من خصوصی سازی را محقق می کنم و فدراسیون کوهنوردی خصوصی! ایجاد می کنم و به هر باشگاه ورزشی یک فدراسیون می دهم! که خودش برود تعامل کند.  من تمام عوامل حال حاضر فدراسیون کوهنوردی  را بر می دارم می دهم در ملا عام اعدام کنند! من پرونده ی هسته ای فدراسیون را از شورای امنیت پس می گیرم به شورای حکام عمه جانمان می دهم من.....

اووو..اووو....اوووو(صدای آمبولانس و نیروی انتظامی !!) آقا بیا پایین حالت خوب نیست.

 من اصلن به گور شوهر عمه ی مکرمه مان می خندم که همچین کارایی بکنم!!

 گفتیم شوهر عمه! یاد تراورس ها و دست به سنگهایش افتادیم. یک لاخ هایی می کرد!  بیچاره عمه ی ما چه زود بیوه شد.

البته نامه آیدین جان نطق آتشین انتخاباتی نبودها گفته می خواهد برود یک چند وقتی برودپیک این مسیر نیمه کاره ایرانی ها را تمام کند. یکی بیاید برود این مسیر طنز کوه را کامل کند برودپیک آخه به چه درد می خورد؟ در هر صورت ما کل داستان این نامه را در شعر زیر تپاندیم به این شرح:

این شعر خطاب به فدراسیون است

دوشنبه شب اومدو وقت رفتن

حرفی نداریم ما برای گفتن

هر چی بوده بین ما تموم شد

برودپیک برام مثل یه جای دیگه ست

من می رم از فدراسیون تو بیرون

یادت باشه کوهنوردیمونو کردی ویرون

اول کوهنوردیمون یادم می آید یادم می آید

گفتی به من کوهنوردیتو دوست دارم خیلی زیاد خیلی زیاد

رو سادگی حرف تو باورم شد

تو عاقبت کوهنوردیمونو دادی به باد ، دادی به فاک!

من.....

ببندیدش ببریدش امین آباد حالش اصلن خوب نیست!

و اما مسیر طنز کوه

در راستای اینکه ما وظیفه داریم و مسئولیم و آن دنیا باید جواب بدهیم و نمی خواهیم  سر پل صراط جلویمان را بگیرند بگویند "وقفوهم انهم مسئولون"بنابراین بر خود فرض می دانیم  که جلوی اشاعه فحشا و منکر را بگیریم و اصولن حسب نصح صریح استفتا یی که از حاج شیخ عباس ایلاقیدامت توفیقاته و اعلی الله مقامه فی وبلاگ رقص طوفانِه مولف رساله ی "اندر مذمت  بول النسا فی وسط بیابان"اشاعه فحشا حرام و موجب ضمان است  و هر کس اینکار را بکند دیگه کرده است و کلن کاری هم از دست ما بر نمی آد.

در هر صورت  اصل حرفمان رو این مسیریست که رو دیوار بیستون به نامطنز کوه گشایش شده است که معلوم هم نیست از بالا بوده یا از پایین از جلو بوده یا از پشت دیواره! آخه کی دیده اسم یه عرق فروشی را رو مسجد بزارن که اینمرتضا زارعاسم این مکان و محل معصیت را گذاشته رو یه  مسیر نو! والله وندالیسم که می گن همینه دیگه و لاغیر. نستجیروا بالله

بنابراین ما ضمن ائتلاف، حمایت کامل خود را از کاندیداتوری!!!!.....

ببخشید این روزها اوضاع خیلی قاطی پاتیه یک آن خیال کردم بیانیه انتخاباتی از خودمان داریم صادر می کنیم.

عکس بی ربط هیچ ربطی هم به استاد ستوده نداره

بند یخچال

و من در حال خیلی خسته شدن! و در حال خیلی فکر کردن و در حال خیلی زوارم در رفته  و در حال جای فشار کف کفش استاد روی بازوم و در حال تماشای صعود مرضیه این جنازه ی بی خاصیت!

پ ن: طنز کوه آرزو سلامتی و موفقیت دارد برای تیم آرش به خصوص استاد عزیز رامین شجاعی و پویا کیوان دوست گرامیم  و آیدین و سایر اعضا تیم.

و جا دارد تقدیر کند از استاد کیومرث بابا زادهبرای همه ی تلاش های خالصانه اش در عرصه کوهنوردی

عکس از: بهرام پور علی بابا

برادران سنگنورد

$
0
0
 

برادران سنگنورد

از راست کیارش - رامین

تصاویر زیر متعلق است به کیارش ۹ ساله از تهران! که در حال صعود و فرود از سنگ مریم است

و البته استادشون استاد بوده ها

و تشکر از فرزانه شهروی عزیز برای همراهی و همکاری

پ.ن:

۱- رامین و کیارش هر دو سنگنوردی می کنند هم سالن و هم طبیعت و حتما می گید به شما چه! جهت اطلاع خودم بود فقط!!

۲-آقای عزیزالهی استاد بنده برای ما زحمت کشید و داشته ها و دانسته های خود را به ما انتقال داد جا داره مجددا از ایشان تشکر کنم

۳- فرزانه با توجه به سن کم و جوانی(۲۰سال) آینده ی درخشانی  در سنگنوردی داره او در حال حاضر یکی از سنگنوردهای بسیار خوبه کشوره و در آینده بیشتر نامش را خواهیم شنید.

۴- این پست تقریبا خانوادگیست تو مسائل خانواده دخالت نکنید لطفا ما از اینجور خونواده هاییم

تنگ گرفتن بی وقت

$
0
0
 

دیشبی سر راه که داشتیم می آمدیم خانه، تنگمان گرفت یکهو، دیدیم نزدیک خانه عمه مکرمه مان هستیم گفتیم بهانه کنیم بگوییم داشتیم رد می شدیم فکر کردیم  یک سری زده باشیم! وقتی رسیدیم  عمه ی مکرمه سگرمه هایش تو هم بود. فهمیدیم باز با  شوهر عمه جانمان زده اند به تیپ و تار هم!

 شوهر عمه مکرمه مان از فرط ناراحتی داشت قلیان می کشید همین شد که نه گذاشت و نه برداشت گفت: تو هم هر وقت ریدنت می گیرد یاد ما می کنی! اصلا تو تپه ی نریده باقی گذاشته ای؟! گفتیم: اصلا اعصاب درست  و درمان نداری ها  والله بالله ما منصبی نداریم توی این دنیا که بخواهیم تپه ای را نریده باقی بگذاریم.

حالا خواهشن شوهر عمه جان نکش جانم. من تو مجله علمی یک مطلب خواندم در مورد قلیان خیلی وحشتناک بود. گفت: آره منم خواندم وحشت کردم تصمیم گرفتم دیگر مجله علمی نخوانم!!

در هر صورت می گفت: هی هی فرشید جان این چه اوضاعیست یک چند وقتی است اوضاعمان گه مرغیست نه دست به سنگی شدیم نه یک تراورسی کردیم، حتی یک لاخ کوچک هم نکردیم چه برسد به شکاف نوردی و تکنیک دولفر. طفلی خیلی دلش پر بود گفتیم: به خاطر دعوا با عمه جانمان است؟ گفت ای بابا این که جای خود دارد دلمان از دست این کوهنوردی هم خونست راسیتش وقتی دیدیم این عباس محمدی هنوز روحانی پست ریاستش را تحویل نگرفته یک لیست از خواسته ها و مطالباتش را ردیف کرده گفتیم خب چرا ما نکنیم! و نخواهیم تعداد این سنگ ها را زیاد کنند و یک چند تریلی و کامیون سنگ بند یخچال خالی کنند ما بی سنگ نمانیم و زیاد هم تو صف! ای اگر هم بشود یکی دو تا منصب کوهنوردی هم به ما بدهند. مثلا جای این محمود جان بشینیم تو فدراسیون.

البته بعد از اینکه محمود جان اولیه تشریف ببرند تعطیلات! عنقریب این محمود جان خودمان هم که مدتهاست سرپرست است باید جل و پلاسش را جمع کند برود وقت دیگر رجعت کند! آن وقت ممکنست ما بتوانیم یک کارهایی بکنیم.

گفتیم: ای بابا دلت خوشست که خیال کرده ای این برود آن بیاید همه چیز یک شبه راست و ریس می شود. بوی کباب می آید اما دارند خر داغ می کنند ها از ما گفتن بود. گفت: ای بابا ما اگر بتوانیم در دولت آینده همین لاخ هایمان رابه وقت و به قاعده کنیم کلی شاکریم و مارا بس.

بعد ادامه داد  راستی  دید ی فرشید عنقریب هم می خواستیم برویم این نانگا را فتح کنیم فتح الفتوح! اسپانسرش هم را پیدا کرده بودیم یک شهرداری توپ!، ولی از وقتی این کشتار راه افتاد از بیم جان بی خیال شدیم. گفتیم ای بابا چرا این روزها هر چه بمب است دارد تو این کشورهای مسلمان می ترکد؟ کار کار  ایادی استکبار است به جان همین عمه ات که قهر چسانده است.

گفتیم: ای بابا انگار این استکبار را گذاشته اند که هر جا تلنگمان در رفت بیندازیم گردنش.

گفت: خب استکبار که کار و رندگی ندارد کارش همینست دیگر

اصلا یک هو یادگفتم گفت های کیهان افتادیم به این قرار

گفت: شنیدی تو پاکستان چند کوهنورد را کشتند؟

گفتم: خب اینجا هم دارند می میرند

گفت : نه عزیزم اینجا چون  مستقلند! بنابراین  کوهنوردی بلد نیستند می رند لالوهای این کوه موها گم و گور می شوند و دیگر نمی آیند!

گفت: حکایت آن شخص است که....

گفتیم: چی هست داستان؟

گفت: آخه یک نفر داشت بادکنک باد می کرد یک دفعه ترکید بعد گفتند چی شد گفت آخه مستقلا با دهانم فوت کردم بواسیرم زد بیرون نفسم بند آمد و...بومب!

گفتم: چه ربطی داشت؟

گفت: خب خواستی زور بزنی هیچوقت مستقلا با یک جا زور نزن! همین می شود که بواسیرت می زند بیرون و کار دستت می دهد.

گفتم: بازهم نفهمیدم

گفت: هیچی بابا این هفته کوه می ری؟! 

Viewing all 252 articles
Browse latest View live